بسمه تعالی کد مطلب: ۹۶/۸۶/۱۵۷ انسان بايد كانال دلش را پاك كند. حضرت عيسي عليهالسلام فرمودند: ديگران مي گويند زنا نكنيد؛ من مي گويم فكرش را هم نكنيد.[۱] درست است که ما را به سبب خيالهاي فاسد، به جهنم نمي برند؛ اما ما از بسیاری معارف محروميم، چون اينگونه افکار، خوراك دل ماست و شبانهروز […]
بسمه تعالی
کد مطلب: ۹۶/۸۶/۱۵۷
انسان بايد كانال دلش را پاك كند. حضرت عيسي عليهالسلام فرمودند: ديگران مي گويند زنا نكنيد؛ من مي گويم فكرش را هم نكنيد.[۱]
درست است که ما را به سبب خيالهاي فاسد، به جهنم نمي برند؛ اما ما از بسیاری معارف محروميم، چون اينگونه افکار، خوراك دل ماست و شبانهروز از ذهن ما ردّ مي شود. قطعا صورت حضرت بقيت الله روحيلهالفداء در دلي كه دائما مشغول به خيالات فاسده در باب شهوت و غضب باشد، تجلّي نمي كند. صفحه دل انسان مانند آينهای است كه باید آن را پاک کرد تا در آن، عكس هاي نوراني اهل بيت عليهمالسلام تجلّی کند؛ چه در خواب و چه در بيداري. زشت ترين حالات – كه گاهي ما با داشتن آن حالات، انتظارات بالايي هم در رسیدن به معارف و تقرّب به اهل بيت عليهمالسلام و زیارت امام زمان عليهالسلام داریم – اشتغال نفوس و خيالات به صحنه هاي شهوي است. بعضی در توجیه این حالت مي گويند: در اختيارم نيست! چشمم افتاد! در حالی که خداوند، انسان را به گونهای آفريده است كه مي تواند در خيابان راه برود و سرش هم بالا باشد، ولي به صحنه اي كه مورد رضاي خدا نیست، هیچ توجهی پيدا نكند.
خدا آیة الله مولوي را رحمت كند. ايشان مي فرمودند: من بچه بودم، از خدا خواستم حقيقت ليلة القدر را متوجه شوم. مدتي به امام رضا عليهالسلام التماس كردم تا اينكه يك روز در حرم بودم، گويا از ناحيه آن حضرت در دلم افتاد كه: اگر مي خواهي ماه رمضان امسال، حقيقت ليلة القدر را درك كني، چشمت را پاك كن. ميفرمودند: به همين اشاره اي كه از آن ناحيه شد، چشمهايم را مواظبت كردم.
پاکی چشم، مربوط به لیلة القدر است؛ به این دلیل که در روایت نقل شده است: ليلة القدر، حضرت صديقه طاهره عليهاالسلام است.[۲] برای پیوند و ارتباط با حضرت زهرا عليهاالسلام مرتبه بالایی از طهارت، لازم است. دلي كه آلوده است نميتواند ياد صحيح از حضرت زهرا عليهاالسلام داشته باشد. انسان باید خیلی پاك باشد تا وقتي كه «يا فاطمة الزهرا» مي گويد، يك خبري بشود.
آیة الله مولوی رحمةالله علیه در ادامه میفرمودند: من بعد از اینکه در حرم امام رضا عليهالسلام آن جمله به دلم افتاد، مراقبت از چشمانم را شروع کردم. مدّتی طول كشيد تا اینکه به تدریج حس كردم حالتي به من دست داده که در اجتماع، توجهی به غیر ندارم. ايشان مثالی مي زد و میفرمود: شما وقتی به آينه نگاه میکنی، اگر توجهت به اين باشد كه فقط صورت خود را در این آینه ببيني، اگر پشت آينه خطوطی هم باشد، اصلاً متوجه آن خطوط نمیشوی؛ چون تمام توجهت فقط به صورت خودت بوده است. بالعکس اگر تمام توجهت به سمت آن خطوط برود، چه بسا یک چیزی در صورتت باشد که متوجه آن نشوي.
گاهي يك حالي به انسان دست مي دهد که در اجتماع حرکت میکند و همه را ديده است؛ ولي صحنه هاي نامناسب يا حرام در دلش هیچ تأثيری نگذاشته است؛ چون توجهی به آنها نداشته است؛ بلکه توجهش به ذكر خدا و ياد خدا بوده و مراقب چشمش بوده است.
بعد ایشان فرمودند: اين است معنای اين آيه شریفه:
قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم؛[۳]
به مؤمنان بگو: چشمهاى خود را [از نگاه به نامحرمان] فروگيرند.
حالت «غضّ بصر» همين است كه نگاه مي افتد؛ اما ضرر نمي كند. اين ضرر، از درون دل خود آدم مي جوشد و همه ضرر به خاطر چشم نيست. چشم، كانال انتقال است. شما فكر مي كنيد يك نفر كه چشمش را از دست داده، گناه و معصيت نميكند؟ او هم ميتواند آلوده باشد. چرا ما ريشه را اصلاح نمي كنيم كه چشممان هم راحت باشد و هيچ صحنه خلاف رضاي حقتعالي در آن نيافتد.
بايد به این مسأله مطمئن باشیم که اگر قرار باشد چشمي در خواب یا بیداری به صورت و جمال حضرات معصومين عليهمالسلام بيفتد، بايد طهارت داشته باشد. برای آن بزرگواران تفاوتی نمیکند؛ این دوری به خاطر خود ما است.
همچنین مرحوم آیة الله مولوی قدسسره مي فرمودند: مشهد يك قلعه بود که كوچه هاي تنگ و باريكي داشت. مردها كه در کوچه رفت و آمد میکردند، رسم بر اين بود كه اگر یک زن با مردی روبهرو میشد، رو به ديوار مي كرد و مي نشست تا آن مرد ردّ شود. این کار يك دنيا نجابت، عفت و پاكي بود. ایشان میفرمودند: يادم هست در سنین کودکی دستم در دست پدرم بود و از كوچه ای ردّ شديم. يك زني ايستاد و روي خود را به ديوار كرد. وقتی ردّ شديم، پدرم به من گفت: «لا اله الا الله! آخر الزمان شده است. ديگر زنها نمي نشينند و روي خود را به ديوار كنند؛ بلکه میایستند». واقعا مسأله عجيبي است که زنها تا این حدّ مراعات میکردند و این مراعاتها برای ذريه و نسل آينده آنها نیز بسیار تأثیرگذار است.
—————————————————————————————————————–
[۱]. اصول کافی، ج۵، ص ۵۴۲٫
[۲]. تفسیر فرات کوفی، ص ۵۸۱٫
[۳]. سوره نور، آیه ۳۰٫