بسمه تعالی کد مطلب:۹۶/۸۶/۱۶۳ اگر يك نفر، طالب معرفتى است كه به آرامش تبديل شود و با آن معرفت، به سمت خداشناسى برود، بايد خودشناسی و معرفت نفس حاصل شود. اگر ما بخواهیم نفس را مهار كنيم، بايد خوب آن را بشناسيم. نفس، عالم پيچيده اى است كه فقط با فضل الهى مى شود در […]
بسمه تعالی
کد مطلب:۹۶/۸۶/۱۶۳
اگر يك نفر، طالب معرفتى است كه به آرامش تبديل شود و با آن معرفت، به سمت خداشناسى برود، بايد خودشناسی و معرفت نفس حاصل شود. اگر ما بخواهیم نفس را مهار كنيم، بايد خوب آن را بشناسيم. نفس، عالم پيچيده اى است كه فقط با فضل الهى مى شود در مسیر اصلاح آن حركت كرد، هر لحظه نفس به شكلى خودش را نشان مىدهد.
نقل شده است یکی از شاگردان مرحوم آیتالله شیخ محمدجواد انصاری همدانی قدسسره خواب خود را برای ایشان نقل میکند که خواب دیدم من یک طرف ایستادهام و رضاشاه طرف دیگر و با همدیگر میجنگیدیم. زور من به او نمیرسید تا اینکه به امیرالمؤمنین علیهالسلام متوسل شدم. مرحوم انصاری قدسسره فرموده بودند: رضاشاه که در خواب دیده بودی، نفس خودت بوده است.
نفوس، به خاطر دعوتشان به بدیها به اشكال گوناگون درمى آيند. افراد هم در این قضیه مختلف هستند. يك بُعد خوب در آن خواب، اين بود که آقا اميرالمؤمنين علیهالسلام براى كمك به آن شخص تشریف آوردند. در آن زمان كه رضاشاه، الگوى زور و بدىها بوده، نفسى كه دعوت به بدىها مى كند، به صورت او ممثّل مى شود که در مقابلش یک شخص مؤمن قرار میگیرد و با او جنگ میکند. اين جریان از عمق قضایا حكايت مى كند.
بايد نفس را به نحو صحیح شناخت؛ چون قضيه خيلى گسترده تر از اينها است. ماشين، همسايه انسانيّت نيست؛ اما حيوانيّت، همسايه انسانيّت است و در تمثّل بدىها، نفس، خيلى زود به حيوان مخصوصي تبديل مى شود؛ آن هم نه يك حیوان یا دو حیوان و نه يك مرتبه یا دو مرتبه؛ بلکه قضيه بسیار وسیعتر از تصورات اوليه ما است.
فرمودهاند که:
«آخِرُ ما يَخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِّدِّيقينَ حُبُ الْجاه؛ آخرين چيزى كه از محبت دنيا از قلب مؤمنان راستين خارج مى شود، جاه طلبى است.»[۱]
مگر حبّ جاه، انسان را رها میکند؟ بعضی از انسانها در حبّ جاه، اینچنین هستند که میخواهند همه چیز را زیر چتر خود قرار دهند و گاهی دچار مشکلاتی مثل غیبت و تهمت نیز میشوند. بعضیها هم اینگونه هستند که حبّ جاه در قلبشان وجود دارد و بالأخره روزی آثارش را میگذارد.
هر صفتى را باید به كمك اميرالمؤمنين علیهالسلام شناخت و قدمبهقدم اصلاح کرد. انسان باید صفات بد خود را افسار کند؛ به این معنا که خود را به انسانيت و اعتدال در صفات برساند و صفاتش را صفات انسانى کند. صفات انسانى يعنى صفات حيوان ناطقى كه روح ملكوتى و روح ارتباط با ملكوت را دارد، صفات ملائكه مى شود؛ يعنى اعتدال در او مى آيد و آن حالتِ بهيميت كنترل مى شود.
باید در كتابهاى اخلاقى، مسير اصلاح را طبقه بندى كرد. در صفات مختلف مى شود صحبت كرد. هر كسى در اين مسير، داراى صفات مختلف و مختلط است که بايد مسیر اصلاح، طبقه بندى شود تا انسان بفهمد چگونه خودش را به سمت اعتدال و توجه به حقتعالی ببرد، چگونه خودش را از عذاب برزخ و قيامت نجات بدهد و به سمت توحيد برود.
تمام اين خلأها، مشكلات، نفسانيات و شيطنت هاى نفسانى كه در ما وجود دارد، تاوانش را آن طرف [پس از دنیا]، بلكه همين طرف، از ما میگیرند. پس هيچ راهى جز اصلاح، اعتدلال و معرفت نداريم. در مسير اصلاح، جايگاه اهلبيت علیهمالسلام خيلى جايگاه عجيبى است. مسیری كه یک شيعه مى خواهد برود با يك غيرشيعه متفاوت است. شیعه كسى است كه الگوى خوبى ها را دارد و امام زمان علیهالسلام را در قلّه خواسته هاى كمالى خودش قرار داده است که اين فرد در آن طریق دچار انحراف نمى شود؛ ولى كسى كه در اين قضيه دچار اشكال شده و يك نفر را كه هيچ كمالى نداشته يا مشكلات عجيب و غريبى داشته، در رأس قلّه كمالخواهى خودش قرار دهد، خيلى دچار مشكل میشود و هيچ وقت به منزل نمى رسد.
——————————————————————————————————————–
[۱]. معرفة الامام، ج۲، ص ۱۷۹؛ اخلاق در قرآن، ج۳، ص ۱۴٫