بسمه تعالی کد مطلب: ۹۶/۸۶/۱۷۱ روایت شده است: قبل از اسلام، رسول خدا صلىاللهعليهوآله به طائف رفتند و به خانه مردى وارد شدند. آن مرد پذيرایى خوبى از رسول خدا صلىاللهعليهوآله كرد. پس از آنكه خداوند، پیامبر صلىاللهعليهوآله را به پيامبرى مبعوث کرد، به آن مرد گفتند: ميدانى آن کسی را كه خدا به پيامبرى […]
بسمه تعالی
کد مطلب: ۹۶/۸۶/۱۷۱
روایت شده است: قبل از اسلام، رسول خدا صلىاللهعليهوآله به طائف رفتند و به خانه مردى وارد شدند. آن مرد پذيرایى خوبى از رسول خدا صلىاللهعليهوآله كرد. پس از آنكه خداوند، پیامبر صلىاللهعليهوآله را به پيامبرى مبعوث کرد، به آن مرد گفتند: ميدانى آن کسی را كه خدا به پيامبرى مبعوث كرده است كيست؟ گفت: نه. به او گفتند: او محمد بن عبدالله صلىاللهعليهوآله يتيم ابوطالب و همان كسى است كه در فلان روز به طائف آمد و بر تو وارد شد و تو از او پذيرایی كردى.
آن مرد نزد رسول خدا صلىاللهعليهوآله رفت، بر او سلام كرد و مسلمان شد. سپس عرض كرد: اى رسول خدا مرا مىشناسى؟ حضرت فرمودند: تو كيستى؟ عرض كرد: من صاحب آن خانهاى هستم كه در طائف، فلان روز شما به آن وارد شدى و من از شما پذيرایى كردم. رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمودند: خوش آمدى. اكنون حاجتت را بخواه. عرض كرد: دويست گوسفند با چوپان مىخواهم .حضرت دستور دادند خواستهاش را به او بدهند و پس از آن به اصحاب فرمودند: چه مىشد اين مرد، همان درخواستى را از من مىكرد كه پيرزنِ بنىاسرائيلى از موسى عليهالسلام كرد؟ اصحاب عرض كردند: پيرزن بنىاسرائيلى چه درخواستى كرد؟ حضرت فرمودند: پيش از آنكه موسى از مصر به قصد رفتن به سوى سرزمين شام حركت كند، خداوند عزّوجلّ به او وحى فرمود: استخوانهاى يوسف را از مصر با خود ببر. موسى به دنبال انجام اين مأموريت به جستوجوى قبر يوسف افتاد و جاى آن را پرسيد. پيرمردى نزد او آمده و گفت: اگر كسى جاى قبر يوسف را بداند فقط فلان پیرزن است. موسى عليهالسلام به دنبال آن پیرزن فرستاد. وقتی آمد از او پرسيد: تو جاى قبر يوسف را مىدانى؟ گفت: آرى؛ اما جاى آن را نشان نمیدهم تا هر چه بخواهم به من بدهى؟ موسى فرمود: بهشت را برايت تعهد میكنم. پيرزن گفت: نه؛ بايد آنطور كه من مىخواهم تعهد كنى. خداوند عزّوجلّ به موسى وحى فرمود: بر تو سنگين و گران نباشد كه او را در خواستهاش آزاد بگذارى. موسى به او فرمود: هر چه میخواهى بگو تا به تو بدهم. پيرزن گفت: خواسته من اين است كه در قيامت و در بهشت با تو در يك درجه باشم.
رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: چه مىشد كه اين مرد هم مانند همان درخواست پيرزن بنىاسرائيلى را از من مىكرد؟[۱]
انسان از درياى جوشان كرم اهل بيت عليهمالسلام تعجب مى كند. زيادهخواستن در معنويات را اینگونه به شیعیان تلقین میکنند و یاد میدهند. این داستان برای انسان درس است كه بسیار مى شود ارتقا پيدا كرد و بالا رفت.
—————————————————————————————–
[۱]. اصول الکافی، ج۸، ص۱۵۵٫