۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » گفتار های حجت الاسلام ناصری
  • 05 سپتامبر 2017 - 13:07
  • 296 بازدید
راه درک محضر اهل بیت علیهم السلام
راه درک محضر اهل بیت علیهم السلام

راه درک محضر اهل بیت علیهم السلام

راه درک محضر اهل بیت علیهم السلام در عالم غيب بعضی از عوالم هست كه ارواح اوليا و بزرگان مانند خورشيد به صورت دائم جلوه دارند، ارواح اهل بيت عليهم‌السلام تجلّي دارند. محدوده ما اقتضا نمی‌کند كه وارد آن عوالم بشويم. ما در محدوده دنيا با چشم‌هاي بسته حرکت می‌کنیم؛ لذا خبري نداريم. اگر مقداری […]

راه درک محضر اهل بیت علیهم السلام

در عالم غيب بعضی از عوالم هست كه ارواح اوليا و بزرگان مانند خورشيد به صورت دائم جلوه دارند، ارواح اهل بيت عليهم‌السلام تجلّي دارند. محدوده ما اقتضا نمی‌کند كه وارد آن عوالم بشويم. ما در محدوده دنيا با چشم‌هاي بسته حرکت می‌کنیم؛ لذا خبري نداريم. اگر مقداری از نفس بیرون بیاییم، به عالمي راه پيدا مي‌كنيم كه از يمين و شمال، صورت ملكوتي آقا اميرالمؤمنين عليه‌السلام جلوه‌گر است، صورت ملكوتي اهل بيت عليهم‌السلام جلوه‌گر است و اين معنايِ کلامی است كه مرحوم آیت الله سيد مرتضي كشميري قدس‌سره در جواب سؤال از امکان رؤیت امام زمان علیه‌السلام فرموده بودند. مرحوم آیت الله بهجت قدس‌سره مي‌فرمودند: شخصی از مرحوم آیت الله سيد مرتضي كشميري قدس‌سره پرسيد: آیا امام زمان عليه‌السلام را مي‌شود ديد؟ ایشان فرمودند: من كسي را مي‌شناسم كه از بلاد كفر آمده و ۲۴ ساعته محضر چهارده معصوم عليهم‌السلام است.

اين حضور و محضر، مراد است. بعضي عوالم غيب هست كه تجلي انوار و صور مثالي اهل بيت عليهم‌السلام در آنجا فراوان است؛ ولي چشم‌هاي ما بسته است و راه پيدا نكرده‌ايم. اگر صفحه دل ما صيقلي شود و نفس ما از اين ثقلي (سنگینی) كه دارد خارج شود، آن صور را می‌بینیم و درك محضر مي‌كنيم. آن عالَم، عالَم بزرگي است. بعضي وقت‌ها صور همه اهل بيت عليهم‌السلام هست، گاهي صورت يكي‌ از آن بزرگواران هست؛ بستگي به شدت و ضعف حال سالك دارد. گاهي براي انسان در يك ساعتي هست و در يك ساعتي نيست؛ گاهي انسان آن‌قدر قوّت پيدا مي‌كند كه در همه ساعات در محضر است.

یکی از امتیازات آیت الله سید عبدالکریم کشمیری

یکی از امتيازات مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری قدس‌سره همين بود كه دائم در محضر صور نوراني اهل بيت عليهم‌السلام بود و آن صور نوراني براي ايشان مشهود بود؛ از آقا اميرالمؤمنين عليه‌السلام گرفته تا بقیه اهل بیت عليهم‌السلام. در روايات هم تعبير به معرفت به نورانيت شده است[۱] كه مرتبه‌اي از آن از اين‌جا شروع مي‌شود. آیت الله سید عبدالکریم کشمیری قدس‌سره جزئيات صورت‌‌ها را نیز بيان مي‌كرد؛ حتي ارواح ديگران را. اين حال در ايشان خيلي قوي بود. در بعضي اكابر ديگر هم احياناً این حالت بوده كه با توسل، صور نوراني اهل بيت عليهم‌السلام را مي‌ديده‌اند؛ منتهي مراتب دارد. عالمش عالم عجيبي است که از مشاهده كردن شروع مي‌شود و مادون آن، تخيّل است و اصلاً قابل قبول نيست. بعضي‌ها خيالات مي‌كنند، عالم خيالات با شروع اين عالم متفاوت است و شرایط و علایم خاص خودش را دارد. از عالم خيالات بايد بيرون آمد. وقتي این حالت شروع مي‌شود، مراتب دارد؛ بعضي از اوقات بعضي‌ها در آن محضر مي‌توانند سؤال كنند. اين‌كه مي‌گويند بعضي‌ها مشرف مي‌شوند و خود حضرت عليه‌السلام را مي‌بينند، از اين سنخ است. بعضي‌ها مي‌توانند سؤال كنند، بعضي‌ها مي‌توانند جواب بشنوند، تازه بين اين دو مرحله، خيلي فاصله هست.

توسل آیت الله سید مرتضی کشمیری

نقل مي‌كنند مرحوم آیت الله سيد مرتضي كشميري قدس‌سره در حرم آقا اميرالمؤمنين عليه‌السلام متوسل شده بود كه: آقا من مي‌خواهم فوتم در نجف و قبرم در وادي السلام باشد. آقا ‌فرمودند: نه، دفن شما در کربلاست. خلاصه ايشان توسل و التماس کرد؛ ولی مورد قبول واقع نشد. وقتی از حرم بیرون ‌آمد، به آقا سيد احمد كربلايي قدس‌سره برخورد مي‌كند که به ایشان می‌گوید: خدمت آقا اميرالمؤمنين عليه‌السلام رفتی و هر چه گفتي من مي‌خواهم در وادي السلام دفن شوم، آقا قبول نكردند؟ آیت الله سید مرتضی کشمیری مي‌گويد: بله؛ ولي شما هم که به حرم مشرّف شدي، از آقا درخواست کن؛ شاید آقا قبول كنند. آقا سید احمد کربلایی مي‌گويد: فكر نمي‌كنم راهي داشته باشد؛ دفن شما در كربلاست.

طولي نكشيد كه آیت الله سيد مرتضي كشميري بيمار شد. او را به بغداد بردند. پزشك مسیحی گفته بود بیماری ایشان، بيماري است كه رهبان‌هایي که هفتاد سال زحمت‌كشيده‌اند، از محبت پيدا مي‌كنند و كبدشان اين مشكل را پيدا مي‌كند.

به هر حال ايشان فوت کردند و سفارش هم كرده بودند كه حتی المقدور من را به نجف ببريد و در وادي السلام دفن كنيد. جنازه ایشان را در گرمی هوا به کربلا می‌برند. سربازهاي عثماني با بردن جنازه به نجف مخالفت مي‌كنند؛ چون گرمي هوا باعث متلاشي شدن جسد مي‌شود؛ لذا ایشان را در كربلا دفن مي‌كنند.[۲]

امکان دیدن اهل بیت با چشم دل

اين يك پله و يك رتبه است که انسان در اثر ذكر زياد و مراقبه بالا به حالي برسد كه چشم دلش صورتي  از صور اهل بيت عليهم‌السلام ببيند و اين به حسب فرمايشات بزرگان، امكان‌پذير است. اسراري از زيارات در بين بزرگان بوده كه نادر بوده است؛ مثلاً فلان زيارت را با فلان كيفيت كه مي‌خواندند اين حالت را تقويت مي‌كرده و محضر نوراني را درك مي‌كردند.

به نظر مي‌آيد كه ديدگاه‌ و تجزيه و تحليل‌هاي ما مادي و كودكانه باشد. ما عموماً منتظر اتفاقاتي هستيم كه راه‌هايش را نمي‌دانيم؛ در حالي كه بعيد نيست يكي از راه‌هاي اتصال همين باشد و اين ارزشش خيلي بيش از خواب است؛ چون در عالم بيداري است. منتهي رسيدن به اين مرتبه، پنجاه سال زحمت مي‌خواهد. اين‌كه طرف به حدي برسد كه بتواند با صور ملكوتي صحبت كند، تازه آن‌جا بر سعه وجودي اهل بيت عليهم‌السلام يقين حاصل مي‌شود؛ چون كسي كه صاحب اين قدرت و ارتباط شد، آن وقت مي‌تواند از اهل بيت عليهم‌السلام استفاده كند. از آنجا به يقين مي‌توان راه یافت و تا بي‌نهايت مي‌شود از انوار اهل بيت عليهم‌السلام استفاده كرد؛ ولي ديگران جايي پيدايشان نيست. علت اين‌كه بعضي از مرتاضان اهل سنت، گيج مي‌شده‌اند و در عین حال به اهل بيت عليهم‌السلام اعتقاد داشته‌اند، همين بوده كه در سیر معنویشان احياناً به اهل بيت عليهم‌السلام برخورد مي‌كردند؛ لذا اين تحيّر اين‌ها را مي‌كشت كه: ديگران كجا هستند؟!! اگر يك صِدقي در آن‌ها مي‌بود، راهي پيدا مي‌كردند.

درباره يكي از بزرگانشان نوشته‌اند که گفته است: چهل سال زحمت كشيدم. قبري براي خودم درست كردم و مدت‌ها در آن قبر مي‌رفتم و اسمي از اسماء خدا را طلب می کردم. شب قدر در قبر نشسته بودم و قرآن مي‌خواندم که ناگهان ديدم گویا پایين‌ پاي قبر شكافته شد و صورت علي بن ابي طالب آمد و يك لوحي در دستشان بود. فرمودند: آنچه كه مي‌خواهي در اين لوح هست، و من آن را گرفتم.

بعد از سال‌ها دويدن اگر هم بنا شود رزقي و نصیبی داشته باشند و عناد نداشته باشند، از ناحيه اهل بيت عليهم‌السلام است. انسان هرچه در اين زمينه پيش برود بهتر با جايگاه اهل بيت عليهم‌السلام آشنا مي‌شود و معرفتش بالاتر مي‌رود، حتي نسبت به حضرت معصومه سلام‌الله‌عليها.

لزوم در آمدن از تشتّت و پراکندگی

اگر كسي به اين حد برسد كه صفحه دلش را از تشتت، پراكندگي و اشتغال به صور گوناگون خيالي دربياورد، نوبت به این می‌رسد كه انوار اهل بيت عليهم‌السلام در آن تجلی کند و صور نوراني اهل بيت عليهم‌السلام در آن منعكس مي‌شود؛ منتهي ما الآن زير يك ابر غليظي حركت و زندگي مي‌كنيم و بايد از اين ابر سياه و تيره بيرون بیاییم تا عالم بزرگ ارتباط‌ها را حس كنيم. اين نوع تجلي ارواح و صور نوراني اهل بيت عليهم‌السلام مربوط به بيرون اين ابر است؛ ابر اشتغال، ابر معصيت و ابر غفلت.

به يك اعتبار صور نوراني آن‌ها همه عالم را گرفته است و حجابي كه هست از خود ماست، اگر حجاب‌هاي نفس ضعيف شود، آن‌ها راه پيدا مي‌كنند و مي‌آيند. شاید بعضي از اكابر در نوشته‌جات خطي، اين مرتبه را توضيح داده باشند. اين چيزي نبوده كه در كتاب‌ها نوشته شده باشد و كسي بتواند بگويد. عالم آن هم بسیار بزرگ است و وسایلش فراوان.

صراط مستقيم، به اهل بيت عليهم‌السلام منجر می‌شود و از اهل بيت عليهم‌السلام به توحيد خداوند متعال می‌رسد؛ اما انسان‌ها بر اثر ناداني به دنبال موكّل و جن و… هستند كه آن‌ها اصلاً عالمش عالم ديگري است و بسيار پایين است. آن كسي كه براي ديدن موكل يا اجنّه، خودش را شديداً به زحمت مي‌اندازد، با اين مرحله تفاوت و اصلاً تنافر دارد؛ يعني عالم غيب هم يك عالمي است كه از اعلی عليين تا اسفل السافلين در آن هستند، از قبیل موجودات برزخي و مجردات از روح، از جبرائيل عليه‌السلام و بالاتر. ملائکه نزديك‌تر به مدار قرب حق‌تعالي هستند و تسبيح و تقديس خداي متعال مي‌كنند.

———————————————————————————————————————————————

[۱]. مشارق انوار الیقین، ص ۲۵۵؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص ۲؛ الزام الناصب، ج۱، ص ۳۶٫

[۲]. مجله خلق، شماره ۱، مقاله اسوه‌های اخلاق و عرفان، آیت الله سید مرتضی کشمیری، سید مهدی موسوی زاده.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *