بسمه تعالی کد مطلب:۹۶/۸۷/۱۸۴ موهومات انسان، ابزاری برای شیطان شیاطین برای خرابكاري اعمال و عبادات بنيآدم آماده هستند. يك نفر ميخواهد دو ركعت نماز بخواند – بستگي به افراد دارد – شياطيني مأمور ميشوند برای اينكه عبادت او را خراب كنند و راهكارهايش را هم ميشناسند، ارتباط هم دارند. عوالمي مؤمن سالك را احاطه كرده است، آنها […]
بسمه تعالی
کد مطلب:۹۶/۸۷/۱۸۴
شیاطین برای خرابكاري اعمال و عبادات بنيآدم آماده هستند. يك نفر ميخواهد دو ركعت نماز بخواند – بستگي به افراد دارد – شياطيني مأمور ميشوند برای اينكه عبادت او را خراب كنند و راهكارهايش را هم ميشناسند، ارتباط هم دارند. عوالمي مؤمن سالك را احاطه كرده است، آنها به كليد قوه خيال ارتباط دارند. خيال، قوهاي است در انسان كه موجوداتي موهومي يا مراتب و يا قواعدي موهومي را پرورش ميدهد. خيال با وهم متفاوت است. وهم كاري كرده كه ما ملتزم به موهومات و قواعدي موهومي در مسير توحيد و در مسير اهل بيت عليهمالسلام شدهايم.
وقتي جناب كميل از آقا اميرالمؤمنين عليهالسلام ميپرسد: حقيقت چيست؟ اميرالمؤمنين عليهالسلام ميفرمايند:
مَحوُ المَوهُومِ.[۱]
حضرت نمیفرمایند: محو الوهم؛ چرا كه وهم، لازمه انسانيت است و بايد هم باشد، هيچ اشکالی هم ندارد؛ انبيا عليهمالسلام هم داشتهاند، بايد هم داشته باشند. وهم، يكي از حسهاي باطني انسان است. اگر انساني وهم نداشته باشد، يك پايهاش ميلنگد. وهم مانند حافظه و حس مشترک است؛ ولي موهوم بد است و محو آن، كار آساني نيست. چهل سال زحمت لازم است تا موهومات كم شود. عمده ناراحتيها و خوشحاليهاي انسان مربوط به موهومات است. عالم عجيبي است، همه را گرفته است!! چه قتلها و چه معصيتهایی كه بر پايه موهومات انجام میشود!
شياطين، مؤمن را خوب ميشناسند؛ مثلا مؤمن دو ركعت نماز خوانده است، شيطاني مأمور خراب كردن اين نماز است. او به قوه واهمه مؤمنی كه خوراكي موهومي دارد، القا ميكند كه: يك نفر پشت سر تو است، گردنت را كج بگير تا بگويد چه نماز خوبي ميخواني؛ اين در يك لحظه اتفاق ميافتد. اگر این تیر شیطان در دل مؤمن رخنه كرد، مؤمن باخته است.
در شرح حال يكي از آقايان نوشتهاند كه سحر به مسجد رفتم. خواستم مشغول نماز شوم، از پشت سرم صدايي آمد که حس كردم يك نفر وارد شد. نتوانستم آن شب، نماز راحتي بخوانم و همه حواسم به اين بود كه اين فردي كه وارد شد كيست؟ این مسئله در نمازم اثر گذاشت؛ با خود گفتم هر كسي هست، حالا ميبيند من اينجا ايستادهام ميگويد چه آدم خوبي که نصف شب تنها آمده است.
(نفوس هر چه ضعيفتر باشند، اين حالت در آنها قويتر است.) خلاصه ميگويد: تا صبح در این افکار بودم و نمازهايم را خواندم و نماز صبح را نیز خواندم. وقتی خواستم از مسجد بیرون بروم، ديدم سگي کنار در نشسته که آن صدا مربوط به او بوده است. با دو دست محكم بر سر زدم و گفتم: من چقدر بيچاره هستم.[۲]
عالم موهومات، بینهایت است. شيطان از ابزاري كه ميتواند افراد را منحرف كند آگاه است. خودش قبل از اينكه اين اتفاقات بيفتد، گفت: من سجده نميكنم و گفت:
قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين؛[۳]
گفت: خداوندا، به سبب آنكه مرا به راه هلاكت افكندى هر آينه در زمين [باطل را] در نظرشان مى آرايم- آنان را خواهم فريفت- و همگی آنها را به راه هلاكت مى برم.
هنوز فرزندان آدم به دنيا نيامده بودند که شيطان این افراد را استثنا كرد؛ چرا؟ چون او ميشناخت؛ اين راه توحيدي را رفته بود و میدانست هیچ کس به مقام اخلاص و مخلصين نميرسد، مگر کسی که ارتباط قوه واهمه و موهوماتش را با اعمالش قطع كرده باشد و اگر كسي قطع كرد، ديگر نميشود به او نفوذ كرد. شيطان اين قاعده را خوب ميدانست؛ لذا قبل از اينكه بنيآدم به دنيا بيايند گفت: من اينها را گمراه ميكنم «إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين». در این آیه، کلمه «مِن» تبعيضيه است به این معنا که گروهی از بندگان خداوند، مخلصين هستند. چرا شیطان مخلصين را استثنا كرد؟ چون در آنها نميشود نفوذ كرد؛ زیرا آنان ارتباط قوه واهمه را با عمل قطع كردهاند.
لطمههايي كه انسانها ميخوردند در اثر موهومات است. كاري كه میتواند تا بينهايت ارزش پيدا كند، موهومات انسان، يك حدي مادي برايش تعريف ميكند.
سير انسان شدن، يك سير قاعدهمند است که باید روي آن كار و تحقیق شود. در قرآن هم تمام ظرائف این سیر توضيح داده شده است.
———————————————————————————————————–
[۱]. روضة المتقین، ج ۲، ص ۸۱٫
[۲]. منتخب قوامیس الدرر، ص ۱۴۴٫
[۳]. سوره حجر، آیه ۳۹ و۴۰٫