بسمه تعالی کدمطلب:۹۶/۸۷/۱۸۵ علوم لدنی در قرآن کریم [این مطلب، قابل اثبات است که] علم بعد از فراگيري رحمت، به عبد القا ميشود؛ علم، معلول يك نوع فراگيري رحمت است و بر پايههاي فراگيري رحمت است كه علوم القا ميشود: فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما؛[۱] و بندهاى […]
بسمه تعالی
کدمطلب:۹۶/۸۷/۱۸۵
در قرآن کریم [این مطلب، قابل اثبات است که] علم بعد از فراگيري رحمت، به عبد القا ميشود؛ علم، معلول يك نوع فراگيري رحمت است و بر پايههاي فراگيري رحمت است كه علوم القا ميشود:
فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما؛[۱]
و بندهاى از بندگان ما را يافتند كه او را مشمول رحمت خود قرار داده بوديم و دانش بسيار به او آموخته بوديم.
بخشي از فراگیری رحمت، در اختیار خود عبد است كه شروع رحمت را پس نزند؛ ولي اين رحمت هر چه هست بركات زیادی دارد، يكي از آنها، علم است. علمي كه قرآن ميگويد و علم حقيقي است با اين علمي كه الآن در اجتماع مصطلح است، بسیار فرق ميكند. فكر نكنيم آنچه را كه ما ميدانيم از علوم است. بين ساختار علوم لدنّي و اين اصطلاحات كه ما اسمش را علم گذاشتهايم، فاصله بسیاری است.
يكي از شاخههاي علوم، مقام و مرتبه تشريع است كه احكامي دارد. در آن احكام ما بدون اطلاع و روي قواعد ظاهري حركت ميكنيم و إلا جنس آن علم، چيز ديگري است.
راوي از امام صادق عليهالسلام راجع به آصف بن برخيا ميپرسد: آصف چه چیزی داشت كه تخت بلقیس را حاضر كرد؟ حضرت ميفرمايند: يك حرف از علم الكتاب را داشت كه ۷۳ حرف است. حضرت ميفرمايند: ۷۲ حرفش نزد ما اهل بيت است و يك حرفش مخصوص به خداست. راوي ميخواهد ببيند كه آيا مقايسهاي است، يعني علم آصف یک هفتاد و دوم علم اهل بیت عليهمالسلام بوده است؛ لذا ميگويد يا ابن رسول الله نسبت آنچه را كه آصف داشت با آنچه را كه شما داشتيد چه نسبتي است؟ حضرت ميفرمايند: اگر بال پشه به دریا بخورد، چه مقدار از آب دریا برميدارد؟ آصف اين مقدار داشت. ما آن درياي بيپايان هستيم كه آصف سر سوزني از اين رطوبت برداشته بود.[۲]
آن وقت عجيب است كه ما فارغ از آن رطوبت، هنوز داريم كار ميكنيم و فكر ميكنيم همه چيز را ميدانيم و عالم هستيم يا علم داريم؛ حتي جريان آن سر سوزن و دريا هم براي ما نيست.
هجوم علوم بر متّقین
اميرالمؤمنين عليهالسلام درباره متّقین ميفرمايند:
هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَة؛[۳]
علم و دانش با بينائى حقيقى به ايشان يكباره رو آورده است.
علم به متّقین هجوم ميآورد، مطالب كامل، تام و تمامدر نوبت هستند. علوم لدنّي متراكم پشت سينهشان و مغزشان هست. اين، دريايي بودنِ وجود انسان و بيپايان بودنش را نشان ميدهد. بعضی با خواندن چند قاعده ادبي، اصولي و فقهي ساختاري برای خود ساختهاند [که فکر میکنند تمام علم، همین است].
اگر ما به اين مرتبه وصل ميشديم كه علوم بر ما هجوم بیاورد، آن وقت مطالب ما فرق ميكرد، تا برسيم به رتبهاي بالاتر كه علوم لدني است:
وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً؛[۴]
و دانش بسيار به او آموخته بوديم.
اگر كسي از علوم ديني نصيب داشته باشد، اين كلمه «لدنّي» او را بسیار با خدا يگانه و نزدیک ميكند. از نحوه القا كه از «لدن حقتعالي» به قلب عبد سرايت ميكند، عبد، لذت تقرب به حق و رحمت را متوجه ميشود و اينكه چگونه رحمت حق نصيب او شده است؛ يك دريچه و كانالي در دلش باز شده و علوم از آن تراوش ميكند که اين از طرف حقتعالي است. در ضمنِ اينكه مراتب فوق عرش، حقتعالي را به سمت بالا [معرفی می کند؛] ولي جايگاه، از درون شروع ميشود و انسان، خداي متعال را در درون دلش پيدا ميكند و ميبيند كه مانند چشمهاي كه از درون جوشش ميكند، شروع ميكند جوشش كردن و توليد علوم ميكند. جنس علومش هم با اين علومي كه ما خواندهايم، متفاوت است.
——————————————————————————————————-
[۱]. سوره کهف، آیه ۶۵٫
[۲]. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ ثُمَّ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا نَحْنُ مِنْ الِاسْمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ. ( بصائر الدرجات،ج۱، ص۲۰۸)
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ سُئِلَ عَنِ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَعْلَمُ- أَمِ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ فَقَالَ مَا كَانَ عِلْمُ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ عِنْدَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ إِلَّا بِقَدْرِ مَا تَأْخُذُ الْبَعُوضَةُ بِجَنَاحِهَا مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ … (تفسير القمي، ج۱، ص۳۶۷)
[۳]. نهج البلاغة، ص۴۹۷.
[۴]. سوره کهف، آیه ۶۵٫