بسمه تعالی کد مطلب:۹۶/۸۷/۱۸۷ درمان بیماریهای دل با قرآن خداوند در قرآن کریم میفرماید: لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛[۱] اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مى كرديم، مى ديدى كه در برابرش به خشوع درمى آيد و از ترس خدا […]
بسمه تعالی
کد مطلب:۹۶/۸۷/۱۸۷
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛[۱]
اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مى كرديم، مى ديدى كه در برابرش به خشوع درمى آيد و از ترس خدا مى شكافد. اين مَثَلها را براى مردم مى آوريم باشد كه بينديشند.
وقتي باران بر زمین نازل ميشود، خشوع زمین، باعث رويش گياه ميشود. هر چيزي خشوعش به حسب خودش است. وقتي در زمین، جبال باشد كه ضد خشوع است، حتي اگر باران هم ببارد، سودي ندارد، يا اگر زمین شورهزار باشد، سودي نميكند؛ لذا ارض هم بايد براي رويش گياه، خشوع داشته باشد تا باران رحمت الهي در او ببارد و باعث حيات شود:
وَ مِنْ آياتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذي أَحْياها لَمُحْيِ الْمَوْتى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ؛[۲]
و يكى از آيات خدا اين است كه زمين را مى بينى مرده و بى جنب و جوش است؛ ولى وقتى ما باران بر آن نازل مى كنيم به جنب و جوش مى افتد و بالا مى آيد، آرى، آن كس كه مردگان را زنده مى كند همان كسى است كه زمين را زنده مى كند كه او بر هر چيزى قادر است.
اگر ارض براي احيا و طراوت، خشوع ميخواهد تا بارش باران بر آن، نتیجه دهد، ارض دل انسان هم با نشيب و فرازهاي بيمورد و عدم خشوع به جايي نميرسد. چه چيز باعث شده كه گياه و درخت حكمت در دل ما رويش پيدا نكند؟ همين جبالي كه در ارض دل هستند و ضد خشوع هستند.
درمان این موانع چیست؟ برای رفع این موانع و اين پستي و بلنديهايي كه ضد رويش گياه حكمت است، حضور قرآن، مفید و لازم است. قرآن خشوع ميآورد، رويش ميآورد، باعث حيات ميشود. مشكل همه ما همين است.
«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» براي رفع اين موانع است.
قرآن به «لو انزلنا» اشاره كرده است، یعنی باید قرآن، به گونهای به دل برسد. اگر قرائت همراه با سرايت باشد، حيات ميآيد. در بعضی از موارد حتي راجع به اهل بيت علیهمالسلام دارد كه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين»[۳] را در نماز، تكرار ميكردند و بعد ميفرمودند: آنقدر آن آیه را تکرار کردم، تا اینکه آن را از خداوند شنیدم.[۴]
در روایات ذکر شده است که وقتی اهل بیت علیهمالسلام قرآن میخواندند، گویا مستقیم از حقتعالی میشنیدند.[۵] همه واسطهها برداشته ميشد. مهم اين است كه قرآن، بر دل انسان نزول پيدا كند، و إلا ملكوت قرآن در جاي خودش محفوظ است. من فقط باید دريچه دلم را کمی باز كنم تا قرآن بتواند به سراغم بيايد و در نتیجه، خشوع و حیات بیاید.
اين خيلي جاي تأمل دارد كه برای به دست آوردن نزول قرآن بر دل چه باید کرد؟
جبال، بخش سخت زمين است و از موادي خاص تشكيل شده است. قرآن حتي اين را ذوب ميكند و خاشع ميكند. در ارض دل ما هم مواردي هست كه ارض دل ما را دچار سختي ميكند و اين ضد خشوع است. شايد جبال با جبلّياتي كه در ما بوده و آرامآرام جمعشده، سختشده و نتوانستيم از خودمان دور كنيم، بيتناسب نباشد. از جمله این که مثلا يك خصوصیتی را ما ژنش را همراه آوردهايم و همچنین صفات سنگين ما، سختيهاي ارض دل ما از موارد مختلف جمع شده است، اينها را قرآن آب ميكند؛ اما به شرط اينكه «انزلنا» شود. یعنی قرائت ما با توجه باشد تا به دل سرایت کند.
—————————————————————————–
[۱]. سوره حشر، آیه ۲۱٫
[۲]. سوره فصلت، آیه ۳۹٫
[۳]. سوره حمد، آیه ۵٫
[۴]. روي أنّ الصادق عليه السّلام كان يقرأ سورة فاتحة الكتاب في صلاته. فلمّا بلغ إيّاك نعبد ما زال يكرّرها حتّى قال بعد ذلك: ما زلت أكرّرها حتّى سمعتها من قائلها. (رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج۲، ص۱۴۹)
[۵]. روي أنّ الصادق عليه السّلام كان يتلو القرآن في صلاته فغشي عليه. فلمّا أفاق سئل ما الذي أوجب هذا؟ فقال: ما زلت أكرّر آيات القرآن حتّى كأنّني سمعتها مشافهة ممّن أنزلها. (رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج۲ ، ص۱۴۹)