بسمه تعالی کد مطلب: ۱۹۴/ ۸۵/ ۹۶ خداوند متعال در قرآن فرموده است: لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون؛[۱] جز پاكان، آن (قرآن) را مسّ نميكنند. گروهي در نهايت انجماد، با قضايا برخورد مي كنند و كمترين معناي ممكن را از این آیه استفاده میكنند؛ میگویند: «آیه به این معناست كه اگر خواستي دست به خطوط قرآن بكشي، […]
بسمه تعالی
کد مطلب: ۱۹۴/ ۸۵/ ۹۶
خداوند متعال در قرآن فرموده است:
لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون؛[۱]
جز پاكان، آن (قرآن) را مسّ نميكنند.
گروهي در نهايت انجماد، با قضايا برخورد مي كنند و كمترين معناي ممكن را از این آیه استفاده میكنند؛ میگویند: «آیه به این معناست كه اگر خواستي دست به خطوط قرآن بكشي، باید وضو داشته باشي»؛ ولي این آیه مراتب عالي تر هم دارد که در روایات هم بیان شده است.[۲] همان طور كه طهارت، مراتب دارد، مسّ قرآن، درك قرآن، اتصال به قرآن و ارتباط با قرآن هم مراتب دارد. اين، عظمت قرآن را هم مي رساند. انسان به هر پله اي از طهارت كه رسيد، به همان پله از ارتباط به قرآن مي رسد.
حضرت بقية الله علیهالسلام قرآن كه مي خوانند تمام حدّ و حدود انبيا علیهمالسلام و امتیازی كه خداوند در قرآن به انبیا داده است، برايشان معلوم است؛ زیرا آن عاليترين درجه طهارت، عاليترين درجه ارتباط با قرآن را هم برای آن حضرت به دنبال دارد.
——————————————————————————————
.[۲] فَلَمَّا اسْتَخْلَفَ عُمَرُ سَأَلَ عَلِيّاً علیه السلام أَنْ يَدْفَعَ إِلَيْهِمُ الْقُرْآنَ فَقَالَ: يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنْ جِئْتَ بِالْقُرْآنِ الَّذِي كُنْتَ قَدْ جِئْتَ بِهِ إِلَى أَبِي بَكْرٍ حَتَّى نَجْتَمِعَ عَلَيْهِ. فَقَالَ علیه السلام: هَيْهَاتَ لَيْسَ إِلَى ذَلِكَ سَبِيلٌ إِنَّمَا جِئْتُ بِهِ إِلَى أَبِي بَكْرٍ لِتَقُومَ الْحُجَّةُ عَلَيْكُمْ وَ لَا تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ أَوْ تَقُولُوا مَا جِئْتَنَا بِهِ إِنَّ الْقُرْآنَ الَّذِي عِنْدِي لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ وُلْدِي. قَالَ عُمَرُ: فَهَلْ لِإِظْهَارِهِ وَقْتٌ مَعْلُومٌ؟ فَقَالَ علیه السلام: نَعَمْ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي يُظْهِرُهُ وَ يَحْمِلُ النَّاسَ عَلَيْهِ فَتَجْرِي السُّنَّةُ بِهِ؛ چون عمر خليفه شد، از حضرت أميرالمؤمنين ـ علیه السلام ـ طلب همان قرآنی را نمود كه حضرت آن را به ابوبکر داده بودند. اميرالمؤمنين على ـ علیه السلام ـ فرمودند: قرآن كه من جمع و تأليف نمودم، همان است كه در ايام ابوبكر در محضر انصار و مهاجر حاضر كردم، آن روز گفتید: ما را هيچ گونه احتياج به اين قرآن نيست، حال علت طلب آن چيست؟ عمر گفت: تا آنكه جميع مردمان را بر آن قرآن جمع نمایيم. حضرت أمير المؤمنين على ـ علیه السلام ـ فرمودند: هيهات، هيهات اصلا شماها را هيچگونه راه به آن نيست، آن روزى كه من آن قرآن را حاضر كردم به واسطه اتمام حجت بر شما و ساير امت بود تا در روز قيامت نگويند كه حقيقت اين امر بر ما ظاهر نبود و ما از آن غافل بوديم، يا آنكه گويند كه حقايق آن در قرآن ظاهر و عيان نبود و كسى ما را بر آن اطلاع و اخبار ننمود، به درستى كه قرآنی که نزد من است، هيچ احدى آن را مسّ نمیکند، مگر اوصیایی که اولاد من هستند.عمر گفت: وقت اظهار آن قرآن معلوم است؟
حضرت أمير المؤمنين على ـ علیه السلام ـ فرمودند: بلى وقتى كه قائم آل محمد از اولاد من ظاهر گردد، ساير مردمان بر سر او جمع گردند، آن حضرت در آن وقت اجراى سنت حضرت نبى الرحمه و اظهار قرآن و ساير احكام شرع و آداب دين رسول آخرالزمان بنمايد. (احتجاج طبرسي، ج۱، ص۱۵۶)