بسمه تعالی کد مطلب: ۲۰۳/ ۸۷/ ۹۶ گاهي خودمان هم غافل هستيم و نفوس ما امر به خير مي کند خيري که او نيت برداشت سوء از آن دارد. بسیاری از عبادات ما به دستور نفس انجام مي گيرد که ما بار آن را به دوش مي کشيم و سختي آن را تحمل مي کنيم. در […]
بسمه تعالی
کد مطلب: ۲۰۳/ ۸۷/ ۹۶
گاهي خودمان هم غافل هستيم و نفوس ما امر به خير مي کند خيري که او نيت برداشت سوء از آن دارد. بسیاری از عبادات ما به دستور نفس انجام مي گيرد که ما بار آن را به دوش مي کشيم و سختي آن را تحمل مي کنيم. در مواردي پيش مي آيد که فرد، حاضر است عبادت زیادی انجام دهد، ذکر زیادی بگويد؛ ولي فلان کار را نکند؛ مثلا اگر بايد نزد شخصي برود و از او عذرخواهي کند، این کار را انجام نمی دهد؛ اما هر چه بخواهند، مي خواند. حاضر است روزه بگيرد؛ اما اگر بايد حساب مالي خود را تسويه کند، حاضر نیست. هر کسی به گونه ای است.
نفس و شيطان، اين مقدار آشنا با قضايا هستند که چگونه اصول را از انسان بگيرند و انسان را رها کنند و امر به خير کنند.
وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد؛[۱]
و در اموال و اولاد هم با ايشان شريك شو.
از زمانی که به شیطان اذن داده شد که در اموال و اولاد انسان شریک باشد، دست شیطان باز شد؛ اما کليدهاي آن را به دست خود انسان دادند؛ لذا کيد شیطان ضعيف است،[۲] به دلیل اين که اگر کسي خواست در را به روي او ببندد، راه هايي گذاشته اند که بتواند خيالاتش را کنترل کند و قواي سبُعي، شهوي و غضبي را کنترل کند. اين ها کانال هايي است که شيطان وارد مي شود؛ لذا شیطان نمی تواند به راحتی وارد شود:
إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثيم؛[۳]
همانا درخت زقّوم جهنّم، قوت و غذاى بدكاران است.
يک وقتي مي شود که نفس انسان، نفس گناهکارانه است. اين نفس مستحق يک نوع ابتلائات است و با شجره زقوم پيوند مي خورد. اين نفس بايد گرفتار شود؛ ولي اين پيوند، در اثر حس و حال گناهکارانه اي که در انسان بوده و خودش آن را مي خواسته، اضافه شد. خوراک کسی را از ابتدا شجره زقوم قرار نمي دهند. وقتی شجره زقوم خوراک کسی شد، حصر جهنم او را مي گيرد و ديگر نمي تواند بيرون بيايد:
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرين؛[۴]
و همانا دوزخ به آن كافران احاطه دارد.
انسان کفران مي کند، لذا خوراک او آلوده و زقّومي مي شود، احاطه جهنّمي بر او تثبيت مي شود. گاهي مي آيند دست او را مي گيرند تا خودش را از این مشکل بيرون بيندازد؛ ولي دير جواب مي دهد، مگر این که فضل خدا و رحمت الهی کسي را بگيرد. هر خيري به هر کسي بخواهد برسد، به نوعي مربوط است به رحمتي که از خداوند شامل او می شود. براي حيات دل، خشوع لازم است؛ ولي خشوع، رحمتي از حق تعالي مي خواهد تا انسان موفق به خشوع شود.
———————————————————————————————————————-
[۱]. سوره اسراء، آیه ۶۴٫
[۲]. إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفا (سوره نساء، آیه ۷۶).
[۳]. سوره دخان، آیه ۴۳و۴۴٫
[۴]. سوره عنکبوت، آیه ۵۴ و سوره توبه، آیه ۴۹٫