بسمه تعالی کد مطلب:۲۰۸/ ۸۷/ ۹۶ از چيزهايي که الآن به آن ها توجه نداريم و در برزخ، بسیار ارزشمند است، معارف الهي و يقين است. انسان باید پي ببرد که آن جا خوراک ها، علم و باور است. قوّت جبريل از مطبخ نبود.[۱] بشر اين گونه است كه راه کمال را پیوسته مي تواند […]
بسمه تعالی
کد مطلب:۲۰۸/ ۸۷/ ۹۶
از چيزهايي که الآن به آن ها توجه نداريم و در برزخ، بسیار ارزشمند است، معارف الهي و يقين است. انسان باید پي ببرد که آن جا خوراک ها، علم و باور است. قوّت جبريل از مطبخ نبود.[۱]
بشر اين گونه است كه راه کمال را پیوسته مي تواند ادامه دهد و خلود در بهشت، این گونه معنا مي شود؛ منتها اين راه، راهي است که اگر رفتي، رفتي و اگر نرفتي بعد [در عالم دیگر] باید بروی. بعد چه زماني است؟ دو هزار سال ديگر، ده هزار سال ديگر، صد هزار سال ديگر، يک ميليون سال ديگر.
اگر فهميدي و رفتي، رفتي؛ اگر نرفتي، مقداری فشارها را بيشتر مي کنند. يک مقدار دوباره محک مي خوري، پنج سال ديگر ده سال ديگر، در برزخ. در برزخ هم، همان جا هم همين است؛ نمي شود رها كرد. آن کسي که يافته هاي پوچ را محکم گرفته، پايش مي سوزد و نمي تواند آن را رها کند. بعضی از آن هايي که فکر مي کنند مثلاً در معارف، علامه هستند، مي بينند که يافته هاي آن ها از اين طرف و آن طرف بوده است. يافته هاي اصيل براي دين حنيف نيست.
اگر یافته های اصیل را يافتي و گرفتي، راه کوتاه است و انسان مي رود؛ اما اگر در دنیا نشد، به عالم برزخ منتقل می شود. [چنین محاسبه می شود که در دنیا] مجموعاً چند درصد کار کردي؟ اگر پنج درصد کار کرده باشی، همين پنج درصد [به عالم دیگر] منتقل مي شود و سفر و حرکتت را دقيقاً در برزخ نشان مي دهد. براي آن ها هم فرقي نمي کند؛ مسير را طولاني معنا کرده اند. آن هايي که حرکت کرده اند، حرکت کرده اند و کساني که حرکت نکرده اند با سرعتي مشخص در برزخ حرکت مي کنند.
به تعبير يکي از آقايان، ما افرادي هستيم که بر بالوني سوار شده ايم. هر چه که در زمین به چشم ما زیبا آمد در بالون قرار دادیم؛ حتي سنگ و کلوخ و … را نیز برداشتيم که شايد ارزشمند باشد. دائماً وسايل زیادی در این بالون قرار دادیم. حالا که بالون مي خواهد بلند شود، دائماً زمين مي خورد. اگر پرسيديم: ما چه کار کنيم که بالون ما هميشه زمين مي خورد؟ در جواب مي گويند: يافته هايت را زمين بريز، دلبستگي هايت را بينداز، بالون بايد سبک باشد، بالون سنگين به آسمان نمي رود. مثلا شخصی می گوید: حيف است، من جواني ام را روي این ها گذاشتم. مي گويند: همين است. اگر خواستي بالون حرکت کند، باید اين ها را بیرون بريزی. جواني ات را هم که اگر پاي اين ها دادي، نسبت سنجي کن و ببین ارزش دارد که بالون تو روي زمين باشد؟ اگر پرواز براي تو مهم تر است، بايد همه را پايين بريزي.
آن وقت سخت است که بشر، [داشته های خود را] دور بریزد. مي بيند هر یک از آن سنگ ها جذابیت و درخشش مخصوص به خود دارد و نمی تواند از آن ها دل بکَند.
به آن شخص می گویند: همه اين ها را که تو مي گويي درست است؛ ولي در بالون جاي اين سنگ ها نيست. حاصل این ها، اين است که یا بالون را از بين مي بری، يا فرصتت را از دست مي دهي.
ولي خيلي ها حاضر نيستند اين سنگريزه ها را دور بريزند. مي گويد: فلاني گفته: اين سنگريزه ها قشنگ است. شما باید ببینی حضرت ابراهيم خليل علیه السلام چه گفته است؟ حضرت محمد مصطفي صلی الله علیه وآله وسلم چه فرموده است؟
خداوند به حضرت موسي علیه السلام با این که پيغمبر خدا بود، می فرماید:
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوى؛[۲]
منم پروردگار تو، نعلين (همه علايق غير مرا) از خود به دور كن كه اكنون در وادى مقدس طوى (و مقام قرب ما) قدم نهاده اى.
اگر مي خواهي در وادي مقدس طوي قدم بگذاری و جلال و جبروت الهی را تماشا کنی، يک کفش هم سنگين است.
بشر آن قدر نادان است که نمی داند الآن با اين دايره اطلاعات، براي خود، قيامت را هم خيال کرده، بهشت را خيال کرده و حقيقتش را درک نکرده است؟ لذا فرموده اند: اگر يکي از حوري ها جلوه کند همه افراد زمين از شگفتی مي ميرند.[۳] انسان نه زيبايي آن ها را مي داند که چيست، نه روح او آن قدر بزرگ شده که درک و حس کند. اهل بيت علیهم السلام و قرآن آمده اند به ما بگويند: مقصد، بلند است؛ کاري بکنيد:
وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ؛[۴]
و آنان را پاك مى گرداند و به آن ها علم كتاب (احكام شريعت) و حقايق حكمت مى آموزد.
بعد هم به این مرتبه برسید:
في مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِر؛[۵]
در منزلگاه صدق و حقيقت نزد خداوند عزّت و سلطنت، جاودانى متنعّم اند.
اين است که نجات حقیقی است. بقيه ديگر، مشغول هستند؛ حتي در مراتب پايين بهشت، زندگي شان بسیار شبيه به دنيا است و بعضي ها، همان را دوست دارند؛ صد هزار سال، يک ميليون سال بگذرد، يک مقدار نسيمي به او بخورد؛ ولي بشر آن قدر اسير اين تن است که دلش مي خواهد بهشت او همين گونه باشد؛ در حالي که نعم بزرگتر را نمي شناسد، اگر بشناسد، قدرت انتخاب هم پيدا مي کند؛ ولي نمي شناسند، وقتي که «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا»[۶] شد، بشر از خود جدا شد، به عالم غيب راه پيدا مي کند و آشنا مي شود.
——————————————————————————————————————————————————–
[۱]. قوّت جبريل از مطبخ نبود بود از ديدار خلاق وجود (مثنوی معنوی)
[۲]. سوره طه، آیه ۱۲٫
[۳]. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَوْ أَنَ حَوْرَاءَ مِنْ حُورِ الْجَنَّةِ أَشْرَفَتْ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أَبْدَتْ ذُؤَابَةً مِنْ ذَوَائِبِهَا لَأَمَتْنَ أَهْلَ الدُّنْيَا أَوْ لَأَمَاتَتْ أَهْلَ الدُّنْيَا (بحار الأنوار، ج۸، ص۱۹۹).
[۴]. سوره آل عمران، آیه ۱۶۴٫
[۵]. سوره قمر، آیه ۵۵٫
[۶]. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۳۱۷٫
ترجمه: بمیرید پیش از آن که به مرگ طبیعی بمیرید.