بسمه تعالی

کد مطلب:۲۱۲/ ۸۷/ ۹۶

يکي از نکات زندگی حضرت موسی عليه‌السلام که توجه به آن براي سالکان خوب است و‌ به تعبير من، خداوند بخشي از اين زندگي را به رخ اهل معرفت مي‌کشد، این است که:

او که موسي بود، دنبال آتشي بود تا گرم شود؛ ولی ما نبوت به او القا كرديم. او دنبال آتشي بود؛ چه مي‌خواست و چه به او دادند. او دنبال آتشي براي گرم شدن بود.

ما گاهي اوقات بسیار حرف مي‌زنيم؛ ولي دنبال آن‌چه بايد باشيم نيستيم. يک چيزي مي‌گوييم، و چیز دیگری می‌خواهیم و جای دیگری می‌رویم؛ و این‌ها دائماً با هم تنافي دارد. همه چيز منوط به زبان نيست و این‌که بتوانیم خوب صحبت کنيم. خداوند به این‌ها کار ندارد:

إِنَّ اللَّهَ لَا يَنْظُرُ إِلَى صُوَرِكُم وَ لَا إِلَى أَمْوَالِكُمْ وَ لَكِنْ يَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِكُمْ؛^[۱]

خداوند به چهره‌ها و اموال شما نگاه نمی‌کند، بلکه به قلوب شما نگاه می‌کند.

اين حقيقت، ملاک است. فضل و احسان الهي را نشان مي‌دهد که حضرت موسي عليه‌السلام براي گرم شدن خودش و همسرش به دنبال آتش رفته، و خداوند تاج نبوت بر سر او مي‌گذارد.

هميشه بين داده‌هاي الهي، و حد و حدود و خواسته‌هاي بشري بسیار تفاوت است؛ اين يک چيز ديگر مي‌گويد و يک کار ديگري مي‌کند، و خدا به گونه‌ ديگري برخورد مي‌کند.

اين نکته‌ لطيفي است که ممکن است از يکی از داستان‌هاي قرآني به مناسبتي برداشت کرد؛ نه اين که معناي آن اين باشد يا اين که خداي نكرده تفسير به رأي باشد.

وقتی نبوت به حضرت موسی عليه‌السلام القاء مي‌شود، عرض مي‌کند: خدايا این را به هارون بده:[۲]

وَ أَخي‏ هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ‏ مِنِّي لِسانا؛^[۳]

و برادرم هارون از من فصيح‏تر است‏.

حضرت موسی عليه‌السلام دانا است و مي‌داند که پيغمبري يعني چه؟ او راست مي‌گويد و گذشت می‌کند که مي‌گويد: نبوت را به هارون بده. خداي متعال هم به دلیل اين‌که مي‌خواهد ناز اين پيغمبر را  بخرد، هارون را در حدود انبيا هم بالا مي‌آورد.[۴] هارون در کنار حضرت موسي عليه‌السلام هارون شد.

——————————————————————————————————

[۱]. مستدرك الوسائل، ج‏۱۱، ص۲۶۴٫

[۲]. فَأَرْسِلْ إِلى‏ هارُون‏ (سوره شعراء، آیه ۱۳).

[۳]. سوره قصص، آیه ۳۴٫

[۴]. قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ‏ بِأَخيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُون ‏(سوره قصص، آیه ۳۵).