۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » گفتار های حجت الاسلام ناصری
  • 04 آوریل 2018 - 11:52
  • 710 بازدید
تاثیر شاکله بر اعمال(۲)
تاثیر شاکله بر اعمال(۲)

تاثیر شاکله بر اعمال(۲)

بسمه تعالی کد مطلب:۲۳۱/ ۸۶/ ۹۶ متأسّفانه ما افرادي هستيم كه دور ما را خاشاكِ اوهام گرفته و اگر بخواهيم يك «يا اللّه»‏ فارغ از اوهام بگوييم، نمي‏توانيم. بايد حداقل اين معنا را حس كنيم كه اگر كسي موفّق شد يك «يا الله» فارغ از سلطه اوهام بگويد،  حتماً استجابت دعا با آن همراه است؛ […]

بسمه تعالی

کد مطلب:۲۳۱/ ۸۶/ ۹۶

متأسّفانه ما افرادي هستيم كه دور ما را خاشاكِ اوهام گرفته و اگر بخواهيم يك «يا اللّه»‏ فارغ از اوهام بگوييم، نمي‏توانيم. بايد حداقل اين معنا را حس كنيم كه اگر كسي موفّق شد يك «يا الله» فارغ از سلطه اوهام بگويد،  حتماً استجابت دعا با آن همراه است؛ منتهي الآن نفس نمي‏تواند اين كار را انجام دهد؛ چرا؟ زیرا «كُلٌ‏ يَعْمَلُ‏ عَلى‏ شاكِلَتِهِ»؛[۱] یعنی كم و كيف عمل هر كسي مستند به شاكله اوست و شاكله هر كسي تركيب و ساختاري است كه در طول زندگی از ابعاد و جوانب مختلف، تأثير پذيرفته و شكل گرفته است.

عملي كه از انسان صادر می‌شود بايد از كانال دل او عبور كند، طبيعتا زمانی كه دل را بيماري گرفته باشد، آن عمل، رنگ و بوي پليدي مي‏ گيرد؛ مثلا اگر نفسي به حبّ جاه آلوده شد، زمانی که مي‏ خواهد عمل صادر شود فوراً يك رنگ به آن عمل مي ‏زند. یا اگر نیّت، خالص نبود، عمل را رنگ و بوي غيرخدايي مي‏ دهد، عمل غيرخدايي از انسان صادر می‌شود و تجسّم این عمل در عالم ملکوت مانند میوه کرم‌زده و خراب می‌شود. خداوند متعال در قرآن فرموده است:

إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ‏ سَليمٍ‏؛[۲]

مگر آن کسی كه با قلب پاك سوی خدا آمده باشد.

قلب سليم قلبي است كه وقتي از آن، عمل صادر شود، خطور ذهني بد بر آن حادث نمي ‏شود. قلب سليم قلبي است كه تزلزل و بيماري ندارد. اكثر پليدي‏هاي اعمال، به دلیل ناخالصي است. ناخالصي ‏ها، بدي‌ها و زشتي‏ ها را به اعمال سرايت مي‏ دهد و دست انسان را در قيامت خالي مي ‏كند.

قرآن کریم و اهل بیت علیهم‌السلام از زواياي مختلف براي اصلاح ما راهكار درماني فرستاده‌اند كه ما قلب خود را سالم كنيم.

یکی از لطافت‌های آیه شریفه «إلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ‏ سَليمٍ» این است که اگر مدتی هم كار كردي و عيوب قلب را كم كردي، فايده ندارد و کار تمام نیست؛ بلکه بايد آن سلامت قلب را تا آن عالم ببري. خطر، تا لحظات آخر همراه انسان هست.  

قلب، كانال خروجي اعمال است و اخلاص، سلامت آن كانال را تضمين مي ‏كند؛ منتهي اين قسمت را بايد با «كُلٌ‏ يَعْمَلُ‏ عَلى‏ شاكِلَتِهِ» پيوند داد؛ اگر مشکلات در شاكله كسي زياد بود، درجه اخلاص را نمي‏ تواند بالا ببرد.

بعضي‏ ها مي ‏گويند چه كار كنيم بنده خالص خدا شويم؟ در جواب باید گفت: بنده خالص خدا شدن، سال‏ها زحمت مي‏ خواهد. بايد شاكله را اصلاح كرد، تا قلب به تدریج اصلاح و خالص شود. اخلاص چيزي نيست كه بتوان ناگهان آن را به دست آورد. اخلاص حال نيست؛ بلکه يك حدّ و مقام بسيار بالايي است.

گاهی اخلاص در مقابل ريا گفته مي ‏شود که يك درد است و درمانش هم مشخص است؛ ولي یک اخلاص داریم که پايان كار است. مخلَص، آن قدر ارزش دارد كه شيطان از همان روز اول مخلَصين را استثنا كرد؛[۳] چون شیطان اين راه را طي كرده بود و مي‏ دانست كه انسان خالص و مخلَص، قلبش سليم است و او را در آن راه نمي ‏دهد.

قلبی که آلودگي دارد، شيطان از همین آلودگی استفاده می‌کند و امواج و پارازيت‏هايش را مي‏ فرستد؛ مثلاً گاهی انسان مي‏خواهد نماز بخواند، شیطان برای او جلوه می‌دهد که جمعی به تو نگاه می‌کنند؛ یعنی دنيا را در مقابل او زينت مي‏ دهد و ترازوي دنيا را براي او سنگين‏ تر مي ‏كند:

وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي‏ فَلا تَلُومُوني‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ؛[۴]

و همين كه كار خاتمه پذيرد، شيطان مى‏ گويد: خدا به شما وعده درست داد. و من نيز به شما وعده (باطل و نادرست) دادم و تخلف كردم، من بر شما تسلطى نداشتم جز اين‌كه دعوتتان كردم و شما اجابتم كرديد. مرا ملامت نكنيد، خودتان را ملامت كنيد. من فريادرس شما نيستم، و شما نيز فريادرس من نيستيد. من آن شركى را كه پيش از اين (در كار خدا) برايم قائل بوديد انكار دارم. به درستى ستمگران، عذابى دردناك دارند.

 کار شیطان فقط در حدّ دعوت است: «دَعَوْتُكُمْ»؛ او روز قیامت مي‏گويد: «فَلا تَلُومُوني‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ»، چرا؟  

زیرا تو جهنمی شدن خود را فقط به يك جزءالعله‏ یعنی شیطان مستند می‌کنی. بيماري قلبت را اهمّیّت ندادی، شاكله‏ ات را نشناختي، نفست را نشناختي، همه این‌ها دست به دست هم دادند و تو را به سمت گناه و دنيا ‏كشاندند؛ ولی تو مي‏ خواهي همه بار را روي دوش شيطان بگذاري، او هم نمي ‏پذيرد و مي‏گويد من جزء العلّه بودم.

چرا بخش زيادي از قرآن به توحید پرداخته است؟ چون بحث، اصولي ‏تر از اين حرف‏ها است. بزرگترين دشمن توحيد، شيطان است. او همّت خود را بر مشرک شدن افراد مي ‏گذارد. او اصلاً به مقدار کم قانع نيست و دلش مي‏ خواهد شرك را توسعه دهد؛ لذا انبيا همه مردم را به توحيد سوق مي‏ دادند و این براي شيطان خيلي گران تمام مي ‏شد.

—————————————————————————————

[۱]. سوره اسراء، آیه ۸۴٫

[۲]. سوره شعراء، آیه ۸۹٫

[۳]. قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‏ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين*‏ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين‏ (سوره حجر، آیه ۳۹ و ۴۰).

[۴]. سوره ابراهیم، آیه ۲۲٫

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *