۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

  • 31 می 2016 - 0:07
  • 400 بازدید
هدف نهايي انقلاب در کلام حضرت امام قدس سره
هدف نهايي انقلاب در کلام حضرت امام قدس سره

هدف نهايي انقلاب در کلام حضرت امام قدس سره

هدف نهايي انقلاب در کلام حضرت امام قدس سره سيد حبيب حسيني اشاره با توجه به تقارن ايام ولادت پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم با ايام پيروزي انقلاب اسلامي، بر آن شديم تا به منظور پاسداشت اين مناسبت‌ها، به بررسي هدف نهايي مبارزات انبيا و به ويژه پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله […]

هدف نهايي انقلاب در کلام حضرت امام قدس سره

سيد حبيب حسيني
اشاره
با توجه به تقارن ايام ولادت پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم با ايام پيروزي انقلاب اسلامي، بر آن شديم تا به منظور پاسداشت اين مناسبت‌ها، به بررسي هدف نهايي مبارزات انبيا و به ويژه پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم و همچنين هدف اصلي انقلاب اسلامي در انديشه امام خميني قدس سره بپردازيم.

مقدمه
هر انقلابي به منظور رسيدن به اهداف و مقاصدي آغاز ميشود. اين اهداف، در بيان رهبران انقلاب و در شعارها و بيانيه ها متبلور ميشود. اهداف همه انقلابها، يکسان و در يک رتبه نيستند. بعضي اهداف متوسط و اهداف مياني و مقدمي هستند و برخي اهداف اصلي و نهايي ميباشند؛ اما گذشت زمان و تغيير نسلها و حاکمان، ممکن است به تغيير و حتي تحريف عمدي يا سهوي اهداف انقلابها منجر گردد؛ بهطوري که جاي اهداف اصلي با اهداف مياني عوض شود و آنچه مقدمه و ابزار بوده، به عنوان هدف اصلي و نهايي دنبال گردد. حتي ممکن است بر اثر تبليغات و تلقينهاي فرهنگي و تأثيرپذيري از جوامع ديگر، اهدافي جديد و بعضاً ناصحيح، جزء اهداف انقلابها وارد شوند.
انقلاب اسلامي ايران نيز از اين قاعده و احتمال مستثنا نيست. اگر اهداف انقلاب، بازخواني و بازگويي نگردد، ممکن است به مرور زمان دچار چنين تغييرات و تحريفاتي بشود؛ از اين رو لازم است اهداف انقلاب را باز خواني و گوشزد کرد، تا ناخواسته دچار تحريف در اهداف متعالي انقلاب نشويم.
مهمترين منبع براي شناخت اهداف انقلاب اسلامي ايران، بيانات و انديشههاي رهبر فرزانه آن، حضرت امام خميني قدس سره و شعارها و بيانيههاي دوران مبارزه با طاغوت ميباشد. انقلاب ايران با شعار استکبارستيزي و «مرگ بر آمريکا» و «مرگ بر شاه» آغاز گرديد و نشان داد يکي از اهدافش، مبارزه با استکبار و قطع دست مستکبران از ممالک اسلامي است. يکي از شعارهاي ديگر انقلاب «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» بود؛ يعني رسيدن به استقلال و آزادي و داشتن حکومتي برخاسته از اراده ملت و مبتني بر احکام اسلام، جزء اهداف اين انقلاب بوده و هست. در بسياري از سخنان و نامههاي دوران انقلاب، اعتراض امام به فقر و محروميت و نابرابري و ظلم حاکمان وقت ديده مي‌شود.
اما سؤال اساسي و مهم اين است که هدف اصلي از مبارزات چه بود؟ کدام يک از اين اهداف، اهداف مياني و متوسط و کدام هدف اصلي و نهايي ميباشد؟
در ادامه اين نوشتار به بازخواني انديشههاي پير جماران ميپردازيم، تا پاسخ اين سؤال را بيابيم.

هدف از مبارزات انبيا
از نگاه حضرت امام خميني قدس سره، پيامبران و اهلبيت عليهم السلام فقط داراي شأن معلمي و ارشادي نبوده اند؛ بلکه همه تا جايي که شرايط و امکانات فراهم بوده با روشهاي متناسب به زمان خود، در صدد مبارزه با مستکبران و ظالمان بوده اند.
ايشان در جمع مسؤولان نظام ميفرمايند:
وقتى كه مفاد آيات شريفه را مى‏خوانيم يا سيره انبيا را ملاحظه مى‏كنيم، مى‏بينيم يكى از كارهاى آنها -كه البته مقصد نبوده، لكن مقدمه بوده- اين بوده است كه عدالت را در دنيا ايجاد كنند. پيغمبر مىخواهد عدالت ايجاد كند، تا بتواند آن مسائلى كه مىخواهد انسان درست كند را طرح كند.
از زمانى كه وحى براى پيغمبرها آمده است يكى از مسائلشان همين معنا بوده است كه معارضه مىكردند با كسانى كه ظلم داشتند، ظالم بودند، ستمگر بودند، خونخوار بودند، و هر كدام به يك صورتى با آنها معارضه مىكردند. گمان نشود كه پيغمبرى در خانهاش مىنشسته و فقط يا دعا مىخوانده يا احكام مىگفته. خير، اين طور نيست. احكام را مىگفتند، دنبالش مىرفتند براى اجرا.‏
ابراهيم، مسائل را مىگفت، بعد هم تبر بر مىداشت [با] بتهايى كه آن وقت [بود- مثل اين بود كه يكى به خداى تبارك و تعالى در مذهب ما جسارت كند- اين طور معارضه مىكرد؛ ولى مسائل را هم مىگفت، مقابله مىكرد با ستم، مقابله مىكرد با ظلم.۱
از نگاه حضرت امام، مبارزات انبيا فقط براي کوتاه کردن دست ظالمان و مستکبران نبوده است؛ بلکه آنان در صدد تشکيل حکومت براي اجراي احکام الهي بودهاند.
نهضتهايى كه به وسيله انبيا و اوليا عليهم السلام واقع شده، قابل مطالعه است. ما كه تابع مكتب انبيا هستيم، بايد آن نهضتها را مطالعه كنيم و بفهميم نهضت چه بوده است و براى چه بوده است. مقصد انبيا از نهضت چه بوده است؟ مقصد پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم از نهضت اسلامى چه بوده است؟ مقصد ائمه ما عليهم السلام چه بوده است؟ آيا فقط اين بوده كه دست ستمكاران را كوتاه كنند؟ آيا دعوت انبيا فقط براى اين بوده كه مزاحمين با مستضعفين را كنار بزنند و همين كه غلبه بر آنها كردند و كار را به پيروزى و راندن آنها رساندند، كار تمام است؟ آيا مقصد انبيا اين است كه فقط ظالم نباشد، يا مقصد بالاتر از اين است. اگر مقصد بالاتر از اين است، بايد ما هم كه تابع انبيا و مكتب اسلام هستيم، به تبعيت از آن بزرگان دين و دنيا، مقصدمان همان مقاصد باشد. آيا راندن رژيم پهلوى و ابطال رژيم شاهنشاهى تمام مقصد بود؟۲
بنيانگذار جمهوري اسلامي در جايي ديگر ميفرمايند:
به حكم عقل و ضرورت اديان، هدف بعثت و كار انبيا عليهم السلام تنها مسأله گويى و بيان احكام نيست. اين طور نيست كه مثلاً مسائل و احكام از طريق وحى به رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم رسيده باشد و آن حضرت و حضرت اميرالمؤمنين و ساير ائمه عليهم السلام مسأله گوهايى باشند كه خداوند، آنان را تعيين فرموده، تا مسائل و احكام را بدون خيانت براى مردم نقل كنند و آنان نيز اين امانت را به فقها واگذار كرده باشند، تا مسائلى را كه از انبيا گرفتهاند، بدون خيانت به مردم برسانند و معناى‏ «الفقهاء امناء الرسل»اين باشد كه فقها در مسأله گفتن امين باشند. در حقيقت، مهمترين وظيفه انبيا عليهم السلام برقرار كردن يك نظام عادلانه اجتماعى از طريق اجراى قوانين و احكام است كه البته با بيان احكام و نشر تعاليم و عقايد الهى ملازمه دارد؛ چنانكه اين معنا از آيه شريفه به وضوح پيدا است: «لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيّناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ»۳
هدف بعثتها به طور كلى اين است كه مردمان بر اساس روابط اجتماعى عادلانه نظم و ترتيب پيدا كرده، قد آدميت راست گردانند و اين، با تشكيل حكومت و اجراى احكام امكانپذير است.

جايگاه عدالت اجتماعي در انقلاب اسلامي ايران
در ديدگاه حضرت امام خميني قدس سره عدالت اجتماعي، يکي از اهداف مهم و اساسي براي مبارزات انبيا و همچنين بالتبع از مهمترين اهداف انقلاب اسلامي ميباشد؛ اما هدف نهايي و اصلي نيست؛ بلکه عدالت اجتماعي، مقدمه امر مهمتري ميباشد.
اينكه توهّم مىشود كه فرق ما بين رژيم اسلامىِ انسانى با ساير رژيمها اين است كه در اين عدالت هست، اين صحيح است؛ لكن فرق اين نيست. فرقها هست. يكى از فرقهايش قضيه عدالت اجتماعى است. هيچ يك از رژيمهاى دنيا، غير از آن رژيم توحيدى انبيا، توجهش به معنويات انسان نبوده است؛ در نظر نداشته است كه معنويات را ترقى بدهد. آنها همه دنبال اين بودهاند كه از اين ماديات استفاده بكنند و يك نظام مادى در عالم ايجاد كنند. انبيا آمدهاند براى تزكيه نفوس انسانى؛ تعليم و تربيت كتاب و حكمت و مهار كردن اين طبيعت. انسان قبل از مهار كردن طبيعت به دست انبيا به طور اصلاح، همه چيز را مىخواهد. اصلِ اساس معنويات است. اصل اساس اين است كه هيچ تعليم و تربيتى در دنيا و هيچ رژيمى در عالم-از تمام رژيمها كه بگيريد- توجه به آن معنويت انسان ندارند.

جايگاه استقلال و آزادي در مبارزات امام خميني قدس سره
بدون شک، امام خميني قدس سره و آحاد ايران اسلامي براي رسيدن به استقلال و آزادي مبارزه کردند؛ اما مستقل بودن و به دست آوردن آزادي، يکي از اهداف انقلاب و از اهداف متوسط آن است. رهبر فقيد انقلاب در اين باره ميفرمايند:
آزادىِ تنها، سعادت ملت نيست. استقلالِ تنها، سعادت ملت نيست. ماديتِ تنها، سعادت ملت نيست. اينها در پناه معنويات، سعادتند. معنويات، مهم است. بكوشيد تا معنويات تحصيل كنيد. علمِ تنها فايده ندارد، علم با معنويات علم است. ادب تنها فايده ندارد، ادب با معنويات. معنويات است كه تمام سعادت بشر را بيمه مىكند. كوشش كنيد در تحصيل معنويات. در خلال علم كه تحصيل مي‌کنيد، معنويات را تحصيل كنيد. دانشگاهها معنويت پيدا بكنند، مدارس معنويت پيدا بكنند، مكتبها معنويت پيدا بكنند، تا -انشاءالله- سعادتمند بشوند. ۶
انسانى كه متعهد است، انسانى كه مهذب است، دست ظالم را كوتاه مىكند؛ لكن مقصد همين نيست. اين يكى از خدمتهايى است كه مىكند. آزادى براى مردم تأمين مىكند؛ لكن اين يكى از مقاصد است، همه اين نيست. استقلال براى كشور تأمين مىكند؛ لكن همه مقصد اين نيست. رفاه براى امت درست مىكند؛ لكن مقصد اين نيست

جايگاه رفاه و امنيت در انقلاب اسلامي ايران
به يقين يکي از اهداف حکومت اسلامي، تأمين امنيت و رفاه براي آحاد مردم بوده و هست. بدون تأمين نيازهاي ابتدايي مردم، رشد فرهنگي و معنوي بسيار سخت خواهد بود؛ اما در تفکر امام راحل قدس سره رفاه و امنيت هم از اهداف متوسط و مياني و مقدمه براي هدف اصلي است. ايشان ميفرمايند:
آيا رفاه ملت و رسيدن ملت به چيزهاى مادى، آخر مقصد است؟ انبيا آمدهاند تا مردم را، تا جامعه را، ترتيبى بدهند كه رفاه زندگى مادى آنها ]فراهم] باشد؟ مقصد انبيا اين بوده است كه مستكبرين بروند و مستضعفين به نواى دنيايى برسند يا مقصد بالاتر از اينهاست؟ اين همه انبيا آمدهاند و دعوت كردند و كشته شدند، جنگها كردند و زحمتها كشيدند، فقط براى اين بود كه مستكبرين را كنار بزنند و براى تودههاى مردم رفاه حاصل كنند؟ يا مقصد بالاتر از اينهاست؟ خداى تبارك و تعالى كه انبيا را فرستاده است براى تعمير دنيا فقط فرستاده است يا مقصد بيشتر از اينهاست، بالاتر از اينهاست؟۸
رژيم اسلامى مثل رژيمها و مكتبهاى مادى نيست. مكتبهاى مادى، تمام همتشان اين است كه مرتع درست بشود! تمام همت اين است كه منزل داشته باشند، رفاه داشته باشند. اسلام، مقصدش بالاتر از اينهاست. مكتب اسلام يك مكتب مادى نيست؛ يك مكتب مادى-معنوى است. ماديت را در پناه معنويت، قبول دارد. معنويات، اخلاق، تهذيب نفس.
اسلام براى تهذيب انسان آمده است؛ براى انسانسازى آمده است. همه مكتبهاى توحيدى براى انسانسازى آمدهاند. ما مكلفيم انسان بسازيم. شما خانمها كه زحمت كشيديد و اينجا آمديد، در اين زحمت مكلفيد انسان بسازيد. مكلفيد در دامنهاى خودتان انسان مهذب بار بياوريد. مقصد اسلام و مقصد همه انبيا اين است كه آدمها را تربيت كنند، صورتهاى آدمى را آدم معنوى و واقعى كنند. مهم در نظر انبيا اين است كه انسان درست بشود. اگر انسان تربيت شد، همه مسائل حل است. يك مملكتى كه داراى انسان مهذب است، تمام مطالبش حل است

هدف نهايي از تشکيل حکومت در انديشه امام خميني قدس سره
همانگونه که بيان شد از نگاه امام قدس سره -که نگاهي عالمانه و برخواسته از متون ديني است- استقلال و آزادي و عدالت اجتماعي و رفاه، همه از امور لازم و ضروري براي امت و حکومت اسلامي است؛ اما اينها فقط ابزار و مقدمه براي رسيدن مردم به معنويات و اخلاق اسلامي هستند، تا با فراهم شدن شرايط، افراد جامعه بتوانند به تهذيب نفس بپردازند و از اين راه به سعادت دنيا و آخرت دست يابند؛ از اين رو حضرت امام قدس سره در جلسات و ملاقاتهاي مختلف با مسؤولان و آحاد مردم و همچنين در بيشتر نوشتههايشان بر مسأله تهذيب نفس و توجه به معنويات و حق تعالي تأکيد ميکردند. ايشان ميفرمايند:
اسلام براى تأمين علف نيامده است! اسلام براى تأمين معنويات آمده است. همهاش فرياد از ماديات نباشد [که اين کار] بر خلاف مسلك اسلام است. معنويات اگر تحقق پيدا كرد، ماديات تأمين مىشود و به دنبالش هست. اسلام ماديات را به تبع معنويات قبول دارد؛ ماديات را مستقلاً قبول ندارد. اساس، معنويات است. يك كشور با معنوياتش كشور است.۱۰
ايشان در ديدار برخي از ائمه جمعه ميفرمايند:
بنابراين آن چيزى كه در رأس همه امور است، براى همه ماها، اول تهذيب نفس است و در خلال آن تهذيب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد، نمىتواند ديگران را تهذيب كند. حرف، اثر ندارد… تمام آن مسائلى كه در اسلام[است‏] حتى مسائل سياسىاش، مسائل تهذيبى است، براى درست كردن آدم است. ما نبايد همه مسائل را حالا دنبال مسائل سياسى قرار بدهيم. بايد همه مسائل را دنبال مسائل اسلامى و خصوصاً، اين وجهه تهذيب مردم[ قرار دهيم‏]. شما ملاحظه مىفرماييد كه لحن قرآن در اين باب از همه ابواب ديگر، زيادتر و بيشتر تأكيد در آن دارد؛ چندين آيه قسم هست و بعدش«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها * وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»۱۱ اين به ما مىفهماند كه اساس مسائلى كه همه چيز به آن درست‏ مىشود، آن تهذيب است و اساس همه مسائلى كه انحرافى است، اين عدم تهذيب است؛ بنا براين بايد ما سرلوحه همه امورمان را اين قرار بدهيم.۱۲ ايشان اين هدف مقدس را فقط براي جامعه اسلامي ايران مطرح نميکنند؛ بلکه از نظر ايشان، هدف نهايي تمام انقلابهاي اسلامي بايد پرداختن به معنويات باشد.تمام مسائلى كه هست، [اين است که] ما مىخواهيم دست ظالمها را كوتاه كنيم -انشاءالله- و مىخواهيم كه قدرتها را سركوب كنيم و پايشان را از اين بلاد مسلمين كوتاه كنيم؛ انشاءالله. همه اينها مقدّمه اين است كه يك آرامشى در اين بلاد پيدا بشود و دنبال اين آرامش، يك سير روحى پيدا بشود، يك هدايت به سوى خدا پيدا بشود. آن چيزى كه اساس است سير الى الله است، توجه به خداست. همه عبادات براى اوست. همه زحمات انبيا از آدم تا خاتم براى اين معنا هست كه سير الى الله باشد. شكستن بت نفس كه بالاترين بتهاست دنبال او شكستن بتهاى ديگر.۱۳ چنانکه سيره شخصي امام راحل قدس سره اينگونه بود که حتي در دوران مبارزات و بعد از انقلاب، در زمان رهبري و اداره جنگ، بيشترين اهميت و اهتمام را به نماز اول وقت و تلاوت قرآن و سحرخيزي و توسل به اهلبيت عليهم السلام داشتند و همين روحيه را به جبهههاي جنگ و جوانان جامعه تزريق کردند، تا جايي که به برکت همين معنويت برخاسته از سجاده و نفس قدسي امام، صحنههاي ماندگاري را در جبههها و مبارزات آفريدند.
مقام معظم رهبري مدظلهالعالي در اين باره ميفرمايند:
چنانچه مقررات الهي مستقر شد نظم متکي به اسلام به وجود آمد و عدالت اجتماعي تحقق پيدا کرد، هنوز يک هدف متوسط، يا در واقع يکي از مراحل راه، طي شده است. مرحلة بعد، آن است که مردمي که در اين نظام، به آسودگي، بيدغدغه و با برخورداري از عدل زندگي ميکنند، براي تخلق به اخلاق حسنه، فرصت و شوق پيدا کنند. اين، آن چيزي است که من خواستم روي آن تکيه بکنم و ميخواهم اين نکته را عرض بکنم که بعد از تشکيل حکومت، اين هدف است؛ بلکه بعد از تشکيل نظام عادلانه و استقرار عدالت اجتماعي و حکومت واقعاً اسلامي، هدف اين است. اين، هدف بعدي است.
انسانها بايد به اخلاق تخلق پيدا کنند که البته تخلق به اخلاق حسنه هم موجب تعالي و تکامل معنوي و روحي و معرفت برتر است و آن از مراحل انسان کامل است

هدف نهايي از تشکيل حکومت در انديشه امام خميني قدس سره
همانگونه که بيان شد از نگاه امام قدس سره -که نگاهي عالمانه و برخواسته از متون ديني است- استقلال و آزادي و عدالت اجتماعي و رفاه، همه از امور لازم و ضروري براي امت و حکومت اسلامي است؛ اما اينها فقط ابزار و مقدمه براي رسيدن مردم به معنويات و اخلاق اسلامي هستند، تا با فراهم شدن شرايط، افراد جامعه بتوانند به تهذيب نفس بپردازند و از اين راه به سعادت دنيا و آخرت دست يابند؛ از اين رو حضرت امام قدس سره در جلسات و ملاقاتهاي مختلف با مسؤولان و آحاد مردم و همچنين در بيشتر نوشتههايشان بر مسأله تهذيب نفس و توجه به معنويات و حق تعالي تأکيد ميکردند. ايشان ميفرمايند:
اسلام براى تأمين علف نيامده است! اسلام براى تأمين معنويات آمده است. همهاش فرياد از ماديات نباشد [که اين کار] بر خلاف مسلك اسلام است. معنويات اگر تحقق پيدا كرد، ماديات تأمين مىشود و به دنبالش هست. اسلام ماديات را به تبع معنويات قبول دارد؛ ماديات را مستقلاً قبول ندارد. اساس، معنويات است. يك كشور با معنوياتش كشور است.۱۰
ايشان در ديدار برخي از ائمه جمعه ميفرمايند:
بنابراين آن چيزى كه در رأس همه امور است، براى همه ماها، اول تهذيب نفس است و در خلال آن تهذيب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد، نمىتواند ديگران را تهذيب كند. حرف، اثر ندارد… تمام آن مسائلى كه در اسلام[است‏] حتى مسائل سياسىاش، مسائل تهذيبى است، براى درست كردن آدم است. ما نبايد همه مسائل را حالا دنبال مسائل سياسى قرار بدهيم. بايد همه مسائل را دنبال مسائل اسلامى و خصوصاً، اين وجهه تهذيب مردم[ قرار دهيم‏]. شما ملاحظه مىفرماييد كه لحن قرآن در اين باب از همه ابواب ديگر، زيادتر و بيشتر تأكيد در آن دارد؛ چندين آيه قسم هست و بعدش«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها * وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»۱۱ اين به ما مىفهماند كه اساس مسائلى كه همه چيز به آن درست‏ مىشود، آن تهذيب است و اساس همه مسائلى كه انحرافى است، اين عدم تهذيب است؛ بنا براين بايد ما سرلوحه همه امورمان را اين قرار بدهيم.۱۲ ايشان اين هدف مقدس را فقط براي جامعه اسلامي ايران مطرح نميکنند؛ بلکه از نظر ايشان، هدف نهايي تمام انقلابهاي اسلامي بايد پرداختن به معنويات باشد.تمام مسائلى كه هست، [اين است که] ما مىخواهيم دست ظالمها را كوتاه كنيم -انشاءالله- و مىخواهيم كه قدرتها را سركوب كنيم و پايشان را از اين بلاد مسلمين كوتاه كنيم؛ انشاءالله. همه اينها مقدّمه اين است كه يك آرامشى در اين بلاد پيدا بشود و دنبال اين آرامش، يك سير روحى پيدا بشود، يك هدايت به سوى خدا پيدا بشود. آن چيزى كه اساس است سير الى الله است، توجه به خداست. همه عبادات براى اوست. همه زحمات انبيا از آدم تا خاتم براى اين معنا هست كه سير الى الله باشد. شكستن بت نفس كه بالاترين بتهاست دنبال او شكستن بتهاى ديگر.۱۳ چنانکه سيره شخصي امام راحل قدس سره اينگونه بود که حتي در دوران مبارزات و بعد از انقلاب، در زمان رهبري و اداره جنگ، بيشترين اهميت و اهتمام را به نماز اول وقت و تلاوت قرآن و سحرخيزي و توسل به اهلبيت عليهم السلام داشتند و همين روحيه را به جبهههاي جنگ و جوانان جامعه تزريق کردند، تا جايي که به برکت همين معنويت برخاسته از سجاده و نفس قدسي امام، صحنههاي ماندگاري را در جبههها و مبارزات آفريدند.
مقام معظم رهبري مدظلهالعالي در اين باره ميفرمايند:
چنانچه مقررات الهي مستقر شد نظم متکي به اسلام به وجود آمد و عدالت اجتماعي تحقق پيدا کرد، هنوز يک هدف متوسط، يا در واقع يکي از مراحل راه، طي شده است. مرحلة بعد، آن است که مردمي که در اين نظام، به آسودگي، بيدغدغه و با برخورداري از عدل زندگي ميکنند، براي تخلق به اخلاق حسنه، فرصت و شوق پيدا کنند. اين، آن چيزي است که من خواستم روي آن تکيه بکنم و ميخواهم اين نکته را عرض بکنم که بعد از تشکيل حکومت، اين هدف است؛ بلکه بعد از تشکيل نظام عادلانه و استقرار عدالت اجتماعي و حکومت واقعاً اسلامي، هدف اين است. اين، هدف بعدي است.
انسانها بايد به اخلاق تخلق پيدا کنند که البته تخلق به اخلاق حسنه هم موجب تعالي و تکامل معنوي و روحي و معرفت برتر است و آن از مراحل انسان کامل است

———-

پي‌نوشت‌ها:
۱٫ صحيفه امام، ج‏۲۰، ص ۴۱۱ (با اندکي تصرف).
۲٫ همان، ج‏۷، ص ۵۳۰ (با اندکي تصرف).
۳٫ ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب [آسماني] و ميزان [شناسايي حقّ از باطل و قوانين عادلانه] نازل كرديم، تا مردم، عدالت را برپا دارند. (سوره حديد: ۲۵).
۴٫ ولايت فقيه، حكومت اسلامي، ص ۷۰٫
۵٫ صحيفه امام، ج‏۸، ص ۲۵۵٫
۶٫ همان، ج‏۷، ص ۵۳۴٫
۷٫ همان، ص ۵۳۲٫
۸٫ همان، ص ۵۳۱ (با اندکي تصرف).
۹٫ همان، ص ۵۳۱ (با اندکي تصرف).
۱۰٫ همان، ص ۵۳۳٫
۱۱٫سوره شمس:۱۰و۹٫
۱۲٫ صحيفه امام، ج‏۱۵، ص ۵۰۶٫
۱۳٫ همان، ج‏۱۹، ص ۵۱٫
۱۴٫ ر.ک: اخلاق و معنويت در آيينه نگاه مقام معظم رهبري، تهران، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، سوم، ۱۳۹۰ش، فصل دوم.
۱۵٫ ديدار با علما و خطباي کشور در آستانه محرم، ارديبهشت ۱۳۷۷٫ ر.ک: خلق، شماره ۲۷، ص ۲۶٫
۱۶٫سنن النبي،ص۱۱۲،ح۱۷۲٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *