۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » مقالات حاج شیخ جعفر ناصری
  • 02 آوریل 2014 - 8:49
  • 447 بازدید
ما نيامده‌ايم که سربسته باشيم، سربسته بمانيم و سربسته بميريم! (فصلنامه راه رشد ۱۳)
ما نيامده‌ايم که سربسته باشيم، سربسته بمانيم و سربسته بميريم! (فصلنامه راه رشد ۱۳)

ما نيامده‌ايم که سربسته باشيم، سربسته بمانيم و سربسته بميريم! (فصلنامه راه رشد ۱۳)

ما نيامده‌ايم که سربسته باشيم، سربسته بمانيم و سربسته بميريم! برگرفته از سخنراني حجت‌الاسلام‌و المسلمين جعفر ناصري (حفظه الله) ۸۹٫۱۰٫۸ رفع موانع، شرط خليفه اللهي بسم الله الرحمن الرحيم؛ السلام علي المهدي الذي يملاء الله به الارض قسطا و عدلا همه ما انسان‌ها به‌طور ناخودآگاه در سير زندگي روزمره به دنبال يک نقطه رشد و […]

ما نيامده‌ايم که سربسته باشيم، سربسته بمانيم و سربسته بميريم!
برگرفته از سخنراني حجت‌الاسلام‌و المسلمين جعفر ناصري (حفظه الله) ۸۹٫۱۰٫۸

رفع موانع، شرط خليفه اللهي
بسم الله الرحمن الرحيم؛ السلام علي المهدي الذي يملاء الله به الارض قسطا و عدلا
همه ما انسان‌ها به‌طور ناخودآگاه در سير زندگي روزمره به دنبال يک نقطه رشد و نوراني هستيم اين از اختصاصات بشر است، هرچند حيوانات هم از تجربيات و امکانات خدادادي خود استفاده مي­کنند و خيلي از آن‌ها قابل‌تعليم و تربيت‌اند؛ اما نقطه کمال‌جويي در بشر بسيار نهفته احساس است به‌طوري‌که قرار و آرام را از او مي‌گيرد. ما نيامده‌ايم که سربسته باشيم، سربسته بمانيم و سربسته بميرم و تنزل کنيم و با حيوانات محشور شويم ما آمده‌ايم به‌عنوان يک انسان، بهترين نقطه رشد را پيدا کنيم. در آيه ۳۰سوره بقره، در بيان اراده خلقت انسان مي­فرمايد:« إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً » يعني در تمام ابعاد کمال نقش داشته باشد و در تمام صفات کمال به اعتدال انساني برسد و خود را به‌مراتب عالي برساند. خليفه؛ يعني جانشيني که از صفات الهي در خودش پيداکرده و آن‌ها را به فعليت رسانده است. خداوند رحيم، عليم، کريم و صمد است. بذر همه اين‌ها در انسان هست، صمد و صمود باز مي­تواند در انسان هم ذره‌اي‌اش باشد اگر کسي بخواهد خليفه شود بايد وصل شود و اگر بخواهد وصل شود، بايد سعي کند موانع را از بين ببرد، شهوات و غضب، محبّت دنيا، تصميم‌هاي خطا و به خطا رفتن‌ها چيزهايي است که انسان را از خدا و امام زمان؟عج؟ دور مي‌کند. ما را براي نقطه‌هاي عالي‌تري به دنيا آورده‌اند.
برکات سفره حضرت؟عج؟
خدا را شکر که آن‌قدر الطاف الهي همراه ما بوده که ما را سر سفره آقا امام زمان ؟عج؟ بنشانند. گوشت و پوست ‌و استخوان ما از برکات سفره آقا صاحب‌الزمان؟عج؟ رشد يافته است. ما بايد به مقام ولايت و درک ولايت و معارف ولايت رشد کنيم؛ ما بايد خودمان را بشناسيم، بايد نوعي ارتباط با حضرت صاحب‌الامر؟عج؟ ايجاد کنيم، بايد در درون ما ياد مولا و ارباب زنده باشد و همه مي‌دانيم که ياد امام زمان؟عج؟ و ياد خدا با يک سري گناهان و کارها سازگار نيست! برخي کارها بين ما و ولي‌نعمتمان فاصله مي‌اندازد. ما خودمان را در نقاط مبهم قرار مي‌دهيم. همين‌قدر از فضل و الطاف خدا از سرمان هم زياد است که در اين اوضاعِ وانفسا ما را به حوزه و سر سفره امام زمان؟عج؟ نشانده‌اند. پس چرا هر قدمي که در اين مجموعه‌ها برمي‌داريم به ياد امام زمان؟عج؟ نباشد. تمام وجود ما مديون ايشان است.
هرکدام يک سري موانع داريم که بايد موانعمان را کم کنيم. يکي از موانعي که در حوزه و غير حوزه هست، فصل نوجواني است؛ يعني فصل پرورش استعداد، فصل بيدار شدن يک سري قوا در انسان، نوجوان، توان و استعداد و آمادگي دارد ولي موانعي هم دارد. خداي ‌نکرده براثر کثرت افکار ناجور، قوه شهويه در افراد رشد مي‌کند. فکر نکنيد هر کس که شانزده،هفده ساله است بايد پر از شهوت باشد؛ اين‌ها بستگي به افکاري داردکه خود فرد در خودش پرورش مي‌دهد. افرادي بوده‌اند که در حوزه‌هاي علميه تا سنين بيست و يک و بيست و دو خيلي راحت مي‌رفتند بله ممکن است احياناً براي فردي ضرورت شود که خداي متعال براي آن‌هم راه‌کارهايي قرار داده است. البته مطمئن باشيد که اين‌گونه نيست که فرد مثلاً بيست ساله با ازدواج به عرش اعلا برود! بلکه مائيم و کنترل کردن خود؛ مائيم و نداشتن افکار پراکنده در موضوعات مختلف؛ در بخش شهوات و موضوعات هم‌رديف آن، بزرگ‌ترين گناه در کل اجتماع به گردن کسي مي‌افتد که امور مضرّ را پراکنده مي­کند. اگر گاهي يک عکس ناجور روي گوشي يک جوان مي­آيد؛ بايد آن را از روي گوشي و از روي دلش پاک کند و در اختيار کس ديگر قرار ندهد و تشييع فاحشه نکند. اين ويروس را پراکنده نکند. توجه داشته باشيد که در اين فضاي طلبگي اگر فضاي آرام دربيايد، درآمده است. جاي ديگر اين خبرها نيست و مطمئن باشيد که ازدواج براي برخي نفوس آخرين راه درمان نيست. بهترين راه، مراعات حد و حدودها و اين‌که انسان بتواند مشغول کارش باشد؛ يعني وقتي درس مي­خواند، واقعاً درس بخواند. اگر در حال درس افکار، جاي ديگر سير کند، لطمه مي‌خورد و بعداً نفسانيات و شهوات او را رها نمي­کند. برخي کتاب‌ها در امور تربيتي و روان‌شناختي از فصل انتقال نوجواني به جواني نوشته‌شده است و طلبه‌ها خيلي صدمات را در اين فصل مي‌خورند. قرآن، روايات، داستان‌ها و تجربيات علمي در اين دهه‌هاي اخير، مطالب خوبي دارد و به مواردي که ضرر مي‌زند و افکار را پريشان مي­کند رسيده‌اند و گفته‌اند و بايد پرهيز کرد. مسائل اخلاقي و تهذيبي هم جاي خود دارد.
اسطوره‌هاي اخلاقي:
اين نکته هم بد نيست توجه داشته باشيد قرآن اسطوره‌هاي اخلاقي را در مراتب مختلف تعريف کرده که اين ‌يکي از معجزات قرآن است. شرح‌حال حکيمي را به نام لقمان بيان مي­کند که مادون انبياء هم هست ولي دستورات اخلاقي، توحيدي و اعتقادي که به فرزندش مي‌دهد مشخص است. دستورالعمل‌هاي لقماني بخشي از دستورالعمل‌هاي اخلاقي است که در يک سطحي قرار دارد تا برسد به جريان موسي و خضر؟عهما؟. يک پيغمبر کليم‌الله و عالِم اهل زمان را به دنبال رشد مي­فرستد کسي را سر راهش مي­گذارد که ازنظر قرآن ناشناس است؛ اسمش را هم نمي‌آورد و از روايات، معلوم مي شود که حضرت خضر ؟ع؟ بوده است. قرآن مي‌فرمايد « فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» (کهف:۶۵) ما بين اين دو سطح هم خيلي دستورات اخلاقي و … هست.
آخرش نفهميده‌ايم چه‌کار کنيم!؟
در بخش آموزشي کشور، مقطع آمادگي(که فضاي خود را مي‌خواهد)، دبستان، راهنمايي، دبيرستان و دانشگاه، هرکدام فضاي خود را دارد ولي ما در مسائل اخلاقي، پوشه‌اي فله‌اي باز مي‌کنيم و مي‌خواهيم که به چه مدارجي برسيم؛ لذا گم مي‌شويم خيلي از ماها گم مي‌شويم. ده، پانزده سال در حوزه بوده‌ايم آخرش نفهميده‌ايم چه‌کار کنيم به بن‌بست خورده‌ايم و نتيجه هم نگرفته‌ايم درحالي‌که اين‌ها وظيفه حوزه و طلبه‌ها است که در آينده فضاهاي اين‌ها را جدا کنند؛ مثلاً مراعات طلبه به چيست؟. امام زمان ؟عج؟ طلبه‌اي را که مراعات تقوا نکند، نمي‌پسندد. بعضي‌ها اول طلبگي خوب درس مي‌خواندند ولي حالا ديگر نمي‌توانند؛ بايد گفت برخي موارد به اين جهت است که ما درست مراعات نمي­کنيم آن‌وقت توفيق درس از ما مي‌رود. مراعات تقواي اوليه جزء ضروريات قضيه است، حرف زدن، رفت‌وآمد، آداب طلبگي، ادب طلبگي و حتي ادب انسانيت! مهم است. در برخي از کشورهاي اروپايي برخي آداب و ادب را مي‌بينيد که در ماها اجرا نمي‌شود. در احترام متقابل، نحوه پرسيدن، سلام و رعايت حد فاصله هم قانون دارند، آن‌قدر طلبگي شرايط دارد که اگر ما آن‌ها را بشناسيم و اجرا کنيم نيازي درتفکر در مورد حضرت خضر و حضرت موسي؟عهما؟ نمي­يابيم. ما بايد وظيفه خود را خوب اجرا کنيم. بله ما آمده‌ايم که به بلندترين نقطه رشد برسيم و مطمئن باشيد که علم در حوزه‌هاي شيعي است، ولايت و معرفت در حوزه‌هاي شيعي است ولي پشتوانه مي‌خواهد.
رسيدن به رشد پشتوانه علمي و عملي مي‌خواهد:
کتاب شب‌هاي پيشاور را ديده‌ايد. سلطان الواعظين از علماي درس خوانده در نجف بوده که مي‌خواسته از هندوستان به مشهد برود. اهل پيشاور او را دعوت به مناظره مي‌کنند دويست نفر برگزيده از شيعه و سني جمع مي‌شوند و دو نفر از علماي کابل هم مي‌آيند. ده شب صحبت مي­کند چنان زيبا صحبت مي­کند و حق را تثبيت مي‌کند که شب آخر جناب حافظ که از کابل آمده بود، مي­گويد: “چون مدارک را از کتاب خود ما آوردي شيعه شدم و ازخداخواسته‌ام که با ولايت از دنيا بروم” و عده‌اي هم در آنجا شيعه مي‌شوند. اما همه کار را قلم و دفتر نمي‌کند بلکه او پشتوانه توسلي به اميرالمؤمنين؟ع؟ داشته است. تا آن باور نباشد، نمي‌توان چند عالم سنّي را مغلوب کرد. ما اين باور، معرفت و تهذيب و قوّت را مي‌خواهيم.
طلبگي دو بخش دارد يکي سواد، که اگر نداشته باشيم بيهوده معطّليم؛ ولي مهم‌تر اين‌که اين سواد نتيجه نمي‌دهد مگر اينکه پشتوانه اعتقادي قوي نسبت به اهل‌بيت ؟عهم؟ و نسبت به توحيد داشته باشيم. همين سلطان الواعظين به‌عنوان يک طلبه در هندوستان در حضور گاندي درباره اسلام صحبت کرد که همه را تحت تأثير قرارداد. خوب کو الآن، هر مدرسه دويست، سيصد طلبه دارد بايد در آينده از اين بزرگان داشته باشيم و اين‌ها هم نمي‌شود مگر با پشتوانه تقوا و اعتقادي قوي.
محاسبات دنيايي ممنوع!
اين‌قدر در مسائل خود نيفتيم ما طلبه نشده‌ايم تا بدانيم دقيقاً چقدر شهريه مي­گيريم، زندگي‌مان و … .خيلي از بزرگان در يک‌فصلي گذشت هايي مي‌کردند و خدا ابواب رحمت را به روي آن‌ها باز مي‌کرد، ولي وقتي باز مي‌کرد که طلبه ديگر حس مي­کرد دل به دنيا نبسته است. مبالغ سنگين اگر در اختيار ما قرار داده شود شايد نقشه هاي زيادي برايش داشته باشيم ولي در ميان علما کساني بوده‌اند که حد ضرورت را برمي‌داشتند و بقيه را کار نداشته‌اند و اين‌ها معتمَد مردم مي‌شدند.
در جامعه چند نسل به هواي معنويت، علميت و بزرگواري يک عالم مي‌رفتند، فردي مي­گفت: پدرم خدمت فلان عالم بوده اعتقادات خوب در دو نسل بعد او هنوز مي‌گشت به خاطر يک عالم شيعي کار درست! آمده‌ايم که اين‌گونه بشويم.
از نوع حرکت و کارهايي که مرحوم سيد بن طاووس مي‌کرده، ديگران قاعده مي­گرفتند. عالم شيعه خيلي جاي رشد دارد اما به شرطي که درسش را باتقوا و باادب و آداب ترکيب کند. خدا بهترين شرايط را برايتان فراهم کرده، موقعيت هم هميشه نيست. فرصت‌ها کم مي‌شود؛ زمان اگر حاضر است امکانات علمي، عملي و تقوايي به شما بدهد يک‌چيزهايي مثل عمر را از شما مي­گيرد. اگر الآن اقدام درسي و قرآن و تقوا کرديد و نمونه بشويد، شده‌ايد ولي اگر اوقات را به اهمال گذرانديد کمي اين‌طرف قدم بزن کمي آن‌طرف؛ کمي به حجره او برو کمي … اين انسان را بيچاره مي­کند. بدترين آفت و ويروس خطرناک اين است که طلبه خودش حال ندارد مي­رود و وقت‌هاي ديگران را ضايع مي‌کند در نشست‌ها هم که حرف حسابي زده نمي­شود؛ فقط مشکلات توسعه مي‌يابد. يک برنامه طلبگي براي خود بريزيد، طلبگي که امام زمان؟عج؟ پسند باشد.
اين‌قدر بدان که حضرت اگر راه داده‌اند و اسم طلبگي رويت آمد وظيفه‌ات سنگين‌تر مي‌شود. ما نيامده‌ايم اينجا که خيلي خوشمان باشد، آمده‌ايم که رشد کنيم، آمده‌ايم که سعي و تلاش کنيم، خود را به‌زحمت بيندازيم، از خواب و خوراک هم که مي‌زنيم بزنيم و به آن حد عالي انساني برسيم.
بنده هميشه نگران بوده‌ام که طلبه‌ها خود را ارزان بفروشند، اوقات خود را ضايع کنند، نوعي کارهايي انجام دهند که با روحيه تقوا و توجّه به امام زمان ؟عج؟ همخواني ندارد. انتظار است که دوستان براي آينده خود در بخش درس و مراعات‌ها بيشتر مواظب باشند. شماييد که رشد مي‌کنيد و در آينده مي‌توانيد منشأ خدمات بزرگ علمي و ديني باشيد. ان‌شاءالله.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *