۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » گفتار های حجت الاسلام ناصری
  • 23 جولای 2016 - 16:12
  • 381 بازدید
آب حیات (۳۸)
آب حیات (۳۸)

آب حیات (۳۸)

کد مطلب  :  ۳۸/ ۸۵/ ۹۵ حضرت خضر علیه‌السلام وزير اسكندر (ذوالقرنين) و پسرخاله ايشان بود. اسكندر، سلطاني بود كه همه دنيا را گرفت. چند نفر به نام اسكندر بودند که بعضي از آن‌ها ظالم بودند؛ اما درباره این اسكندر، روايات زيادي دارد که گويا موكّلي از ملائكه داشت و گاهي به او الهام هم […]

کد مطلب  :  ۳۸/ ۸۵/ ۹۵

حضرت خضر علیه‌السلام وزير اسكندر (ذوالقرنين) و پسرخاله ايشان بود. اسكندر، سلطاني بود كه همه دنيا را گرفت. چند نفر به نام اسكندر بودند که بعضي از آن‌ها ظالم بودند؛ اما درباره این اسكندر، روايات زيادي دارد که گويا موكّلي از ملائكه داشت و گاهي به او الهام هم مي‌‌‌‌‌‌‌‌شد و اخباري به او مي‌‌‌‌‌‌‌‌رسيد. حضرت خضر علیه‌السلام در دستگاه ایشان سرلشکر بود. آن‌ها براي توحيد مي‌‌‌‌‌‌‌‌جنگيدند.

اسكندر شديداً دنبال آب حيات بود و علامتش را هم زنده شدن ماهی مرده در آن آب می‌دانست. چند نفر از سربازهای امين خودش را خواست و به دست هر یک از آن‌‌‌‌‌‌‌‌ها، يك ماهي داد و گفت: «برويد و اين ماهي‌‌‌‌‌‌‌‌ها را در این چند چشمه بشویيد و بياوريد». آن چند نفر ماهي‌‌‌‌‌‌‌‌ها را شستند و برگشتند. حضرت خضر که در بین آن چند نفر بود، ديرتر آمد. بعد از مدتي که آمد، ديدند ماهي در دستش نيست. گفتند: «چه شد؟» گفت: «سراغ آن چشمه که رفتم، ناگهان آن ماهی زنده شد و رفت». اسكندر پرسيد: «درون چشمه رفتي؟» گفت: «بله؛ به دستور خودتان دنبال ماهي رفتم». پرسيد: «آب هم خوردي؟» گفت: «بله». با هم به دنبال چشمه رفتند و هر چه جست‌وجو کردند، آن چشمه را پیدا نکردند. اسكندر گفت: «پسر خاله! اين، رزق تو بود و رزق من نبود. هنیئا لك (گوارای تو باد). عمري جاودان پیدا کردی».[۱]

[۱] . داستان پيامبران يا قصه‌‌‌‌‌‌‌‌هاي قرآن از آدم تا خاتم، ص ۴۲۷٫

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *