بسم الله الرحمن الرحیم کد مطلب: ۹۵/۸۷/۱۲۱ قرآن آنقدر جامع و بزرگ است که انسان باید ارتباط زیادی با آن پیدا کند تا با نور آن آشنا شود. خداوند متعال در قرآن ميفرمايد: وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين؛[۱] و هيچ تر و خشكى نيست، جز اينكه در كتاب آشكار [در […]
بسم الله الرحمن الرحیم
کد مطلب: ۹۵/۸۷/۱۲۱
قرآن آنقدر جامع و بزرگ است که انسان باید ارتباط زیادی با آن پیدا کند تا با نور آن آشنا شود. خداوند متعال در قرآن ميفرمايد:
وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين؛[۱]
و هيچ تر و خشكى نيست، جز اينكه در كتاب آشكار [در كتاب علم خدا] ثبت است.
بنابر این انسان باید جایگاه خود را در قرآن پيدا كند. انسان باید از چارچوبهای خشك خارج شود که این خارج شدن، حاصل نميشود، مگر با نور ایمان که با يك عمر زحمت به دست میآید.
نقل شده است ميرزا وحيد از جمله مشاهير شعرا، وزير مقتدر پادشاه و صاحب ثروت بود. خداوند به او اولاد بسیاری عطا فرموده بود. میرزا وحید چون قرب به سلطان داشت، هميشه در مورد آيات قرآن بحث و اعتراض مىكرد. روزى در مجمع عام كه جمعى از علما و فضلا و طلاب نيز حاضر بودند گفت: خدا در قرآن مىفرمايد: «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين»[۲] و من نيز يكى از رطب و يابس هستم و حال آنكه ذكر من مطلقاً در قرآن نشده است. هيچ يك از حضّار در جواب او سخنى نتوانستند بگویند. يكى از طلبهها گفت: ميرزا! چند آيه در خصوص شما نازل شده است، هرگاه اجازه فرمایید، بخوانم؟ گفت: بخوان. گفت:
ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً. وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً. وَ بَنِينَ شُهُوداً. وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً. ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ. كَلَّا إِنَّهُ كانَ لِآياتِنا عَنِيداً. سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً. إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ. فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ. ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ. ثُمَّ نَظَرَ. ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ. ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ. فَقالَ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ. إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ. سَأُصْلِيهِ سَقَرَ. وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ. لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ. لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ. عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ؛[۳]
نقل شده که وقتی میرزا وحید اين آيات را شنید، لرزه بر اندامش افتاد، رنگش زرد شد و دچار تب شديدى شد که بعد از سه روز فوت کرد.[۴]
ما ابتدا مأمور به اصلاح رذائل هستیم. اگر زاویه فرعونيت (رذائل) را در خودمان يافتيم و مبارزه کردن با آن زاویه را در خود شروع کردیم، آن وقت است که زاويه موسويّت (فضائل) خودبهخود تجلّي ميكند. مشکل این است که در انسان، فقط زاویه فرعونيت نيست؛ بلکه زوایای دیگری مثل حجریّت نیز هست. انسان بايد آنقدر اُنس پيدا كند تا نوری در دل او افتد و تمام رذائل برايش روشن شود. نمونهای برای حجریّت انسان، این است که چه بسا در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام یا یکی از اهل بیت علیهمالسلام نشسته باشد و حضرت بقیة الله علیهالسلام در حرم حاضر شوند؛ اما انسان اصلا متوجه نشود.
—————————————————————————-
[۱]. سوره انعام، آیه۵۹٫
[۲]. سوره انعام، آیه۵۹٫
[۳]. مرا با آن كسى كه در خلقتش از كسى كمك نگرفتم واگذار. همان كسى كه براى او اموالى عريض و طويل قرار دادم. و فرزندانى كه همه برايش ماندهاند. و همه وسائل را برايش فراهم و منظم كردم. و او تازه از من طمع دارد كه بيشترش دهم. ولى نه، بيشتر كه نمىدهم هيچ، بلكه به زودى از هر سو دچار گرفتاريش مىكنم، چون او نسبت به آيات ما عناد ورزيد. به زودى او را مجبور مىكنم كه از قله زندگى بالا رود (سپس او را به زير مىافكنم). (وقتى همفكرانش در باره قرآن از او داورى خواستند) فكرى كرد و اندازهاى گرفت. مرگ بر او باد با آن اندازهاى كه گرفت. و باز هم مرگ بر او باد با آن اندازهگيريش. آن گاه نظرى كرد. و سپس چهره در هم كشيد و رويى ترش نمود. پس پشت كرد و كبر ورزيد. و در آخر گفت اين قرآن نمىتواند چيزى به جز سحرهاى قديمى باشد. اين نيست مگر سخن بشر. و من به زودى او را به دوزخ در مىآورم. و تو چه مىدانى كه دوزخ چيست. نه چيزى باقى مىگذارد و نه فردى را از قلم مىاندازد. سياه كننده بشره پوست است. و نوزده فرشته بر آن موكل است. (سوره مدثر، آیه ۳۰ـ ۱۱)
[۴]. خزائن، ص۷۴٫