بسم الله الرحمن الرحیم کد مطلب:۹۵/۸۷/۱۲۴ انسان در هر تنگنا و مشکلی بيفتد، اگر بتواند «يا صاحب الزمان» را درست بگويد، امام زمان عليهالسلام به فریاد او میرسند. یک نفر نقل میکرد: دو جوان مدت زیادی در مکه، معتکف شدند که یکی از آنها شیعه و دیگری اهل سنت بود. آن دو نفر با همدیگر […]
بسم الله الرحمن الرحیم
کد مطلب:۹۵/۸۷/۱۲۴
انسان در هر تنگنا و مشکلی بيفتد، اگر بتواند «يا صاحب الزمان» را درست بگويد، امام زمان عليهالسلام به فریاد او میرسند.
یک نفر نقل میکرد: دو جوان مدت زیادی در مکه، معتکف شدند که یکی از آنها شیعه و دیگری اهل سنت بود. آن دو نفر با همدیگر رفیق میشوند. شبها روي پشت بام ميخوابيدند و گاهي براي تهیه غذاي سادهاي بیرون ميرفتند و بقيه اوقاتشان را در مسجد الحرام، مشغول به عبادت خود بودند. روزی مشغول به طواف بودند که پای جوان شیعه پیچ میخورد و دستش به لباس احرام یکی از عربها اصابت میکند. آن عرب، فریاد میزند: سارق سارق. شرطهها آن جوان را دستگیر میکنند و به حجر اسماعیل میبرند تا مسئول آنها بیاید و او را ببرد. در همین هنگام، اذان مغرب ميشود. آن جوان شيعه با صدای بلند میگوید: «يا صاحب الزمان، يا صاحب الزمان». مسئول شرطهها ميرسد؛ اما چون نمازگزاران آماده نماز جماعت شده بودند، تصمیم میگیرند آن جوان را بعد از نماز ببرند. آنها ناگهان ديدند يك نفر با آرامش و با قدمهای محکم، بدون توجه به اطراف آمد به طوری که نظر همه را جلب کرد. سپس دست آن جوان را گرفت و او را در پیش چشمان شرطهها از جمعیت بیرون برد. شرطهها به مسئول خود ميگويند: او کیست؟ آن مسئول میگوید: نميدانم؛ اما يك بار ديگر هم یک قضیهای اتفاق افتاد و من او را ديدم که همین کار را انجام داد؛ ولی ما اصلاً نتوانستيم حرف بزنيم.