بسمه تعالی کد مطلب: ۲۲۸/ ۸۶/ ۹۶ وقتی کتاب جامع السعادات از مرحوم ملا مهدی نراقی منتشر شد، خبر آن به حوزههای علمیه رسید. بعد از آن بود که مرحوم نراقی سفری به نجف داشتند. در آن زمان مرسوم بود وقتی عالمی از ایران وارد نجف میشد، علمای نجف برای دیدن و خوشآمدگویی به دیدار او […]
بسمه تعالی
کد مطلب: ۲۲۸/ ۸۶/ ۹۶
وقتی کتاب جامع السعادات از مرحوم ملا مهدی نراقی منتشر شد، خبر آن به حوزههای علمیه رسید. بعد از آن بود که مرحوم نراقی سفری به نجف داشتند. در آن زمان مرسوم بود وقتی عالمی از ایران وارد نجف میشد، علمای نجف برای دیدن و خوشآمدگویی به دیدار او میرفتند و بعد از مدتی هم آن عالم ایرانی برای بازدید، خدمت علمای نجف میرسید.
معروف است که مرحوم نراقی وقتی به نجف مشرف شد، علما به دیدن ایشان رفتند، به جز سید بحرالعلوم. بعد از مدتی مرحوم نراقی برای دیدن سید بحرالعلوم به مجلس درس ایشان می رود؛ اما سید عنایتی به او نمیکند. بعد از آن، جناب نراقی برای بار دوم به منزل سید بحرالعلوم رفت. در ابتدای این جلسه نیز با اینکه مرحوم نراقی میهمان سید بحرالعلوم بود، سید عنایت و توجهی به او نمیکند؛ اما وقتی بزرگواری مرحوم نراقی را میبیند و اینکه شخصیتی چون او در دیدار بر وی پیشی گرفته، ناگهان سید از جای برمیخیزد و مرحوم نراقی را در آغوش میگیرد و نزدیک خود می نشاند و میگوید: بنده کتاب جامع السعادات شما را مطالعه کردهام و از جایگاه والای این کتاب با خبر شدم؛ ولی میخواستم ببینم که صاحب این کتاب آیا به این مطالب، عامل است یا فقط مطالب را جمعآوری کرده است؟ به همین دلیل هنگامی که شما به نجف آمدید، من به دیدن شما نیامدم و هنگامی که در درس من شرکت کردید، باز به شما توجه نکردم؛ چون میخواستم ببینم چه عکسالعملی از خود نشان میدهید؟ امروز دیدم که چگونه با کرامت نفس و بزرگواری، چیزی از من به دل نگرفتهاید، متوجه این واقعیت شدم که شما در مرحله اول، خودتان به رهنمودهای اخلاقی عمل کردهاید و بعد برای هدایت دیگران به تألیف این کتاب اخلاقی ارزشمند پرداختهاید. من شما را عالمی عامل، مهذّب و خودساخته یافتم.