۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

  • 15 می 2016 - 19:56
  • 1105 بازدید
آتشی در خرمن (۳) : تبیین موضوع ریا در چهل حدیث امام خمینی
آتشی در خرمن (۳) : تبیین موضوع ریا در چهل حدیث امام خمینی

آتشی در خرمن (۳) : تبیین موضوع ریا در چهل حدیث امام خمینی

آتشی در خرمن (۳) تبیین موضوع ریا در چهل حدیث امام خمینی ۱ اشاره تا به حال در شرح حدیث دوم از چهل حدیث امام خمینی۱ به تعریف ریا، ذکر برخی علائم ریاکار و بیان ریاکاری در تحصیل و عبادت، انواع ریا و برخی از راه حل‌های آن پرداختیم. در این شماره، بحث را با […]

آتشی در خرمن (۳)

تبیین موضوع ریا در چهل حدیث امام خمینی ۱

اشاره

تا به حال در شرح حدیث دوم از چهل حدیث امام خمینی۱ به تعریف ریا، ذکر برخی علائم ریاکار و بیان ریاکاری در تحصیل و عبادت، انواع ریا و برخی از راه حل‌های آن پرداختیم. در این شماره، بحث را با راه درمان ریای در رفتار، پی می‌گیریم.۱

درمان ریای در رفتار

حضرت روح الله برای درمان این نوع از ریاکاری، مطالب مهمی را گوشزد کرده، معتقد است توجه به آن، می‌تواند در درمان انواع دیگر ریاکاری هم مؤثر باشد که در ادامه، گوش دل به این کلام قدسی می‌سپاریم:

ما در اينجا، تذكر مى‌دهيم به چيزى كه اميد است در اين نوع و انواع ديگر ریا براى [درمان] اين مرض قلبى، مؤثر افتد و آن، چيزى است كه مطابق برهان و مكاشفه و عيان و اخبار معصومين: و كـتـاب خـداسـت و عـقـل شـمـا هـم تـصديق دارد.

  1. توجه به ناکامی ریاکار

اولین نکته‌ای که حضرت امام در رابطه با درمان ریا در رفتار متذکر می‌شود، این است که ریاکار، قادر نیست به مقصود خود برسد:

«خداى تبارك و تعالى، به واسـطـه احاطه قدرتش در جميع موجودات و بسط سلطنتش در تمام كائنات و احاطه قيوميش بـه كـافـه مـمكنات، قلوب تمام بندگان در تحت تصرف او و به يد قدرت و در قبضه سـلطـنـت اوسـت، و كـس ديـگـر را در قـلوب بـنـدگـان بدون اذن قيومى و اجازه تكوينى او تـصـرفـى نـيـسـت و نـخـواهـد بـود. خـود صاحبان قلب نيز بى‌اذن و تصرف حق تعالى تـصـرف در قـلوب خـود نـدارنـد و بـديـن معنا، اشارةً و كنايةً و صراحةً در قرآن و اخبار اهل بيت: اخبار شده است.

پس خداى تبارك و تعالى، صاحب قلب و متصرف در اوست، و شما كه يك بنده ضعيف عاجز هستيد، نمى‌توانيد بـى‌تـصـرف حـق، در قلوب تصرف كنيد؛ بـلكـه اراده او بـر اراده شـمـا و همه موجودات قـاهـر اسـت. پس ريا و سـالوس شـمـا اگـر براى جلب قلوب عباد است و جانب دل‌ها نگاه داشتن و منزلت و قدر در قلوب پيدا كردن و اشتهار به خوبى يافتن است، اين از تصرف شما به كلى خارج و در تـحـت تصرف حق است.

خداوندِ قلوب و صاحب دل‌ها، به هر كس مى‌خواهد قلوب را متوجه مى‌فـرمـايد؛ بلكه ممكن است شما نتيجه به عكس بگيريد. ديديم و شنيديم اشخاص سالوس ِدورو كه قلوب آن‌ها پاك نبود، آخر كار رسوا شدند و آنچه مى‌خواستند نتيجه بگيرند، به عكس اتفاق افتاد؛ چنانچه راوی در مورد این آیه شریف که حضرت حق فرمود:

فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبَّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً و لا يُشْرِكْ بِعبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً؛۲

پس كسى كه اميدوار ملاقات پروردگار خويش اسـت، بـايـد بـه جـاى آرد كـار نيكو، و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند.

حضرت امـام صـادق ع می‌فرمایند:

مرد رياكار، به طاعتى از طاعات دينى مشغول می‌شود؛ در حالى كه رضاى خدا را نمی‌جويد و تنها ستايش و تمجيد مردم را می‌جويد؛ چون می‌خواهد طاعت و بندگى او شهره شود، اين مرد رياكار، همان مشركى است كه ديگران را در طاعت و بندگى حق سهيم كرده‏ است.

پس از آن فرمود:

هيچ كس طاعت و بندگى خود را پنهان نمی‌كند -گر چه روزگارى دراز بر آن بگذرد- جز اينكه خداوند، خير و خوبى او را برملا می‌سازد و هيچ كس بدكارى خود را پنهان نمی‌كند -گر چه روزگارى دراز بر آن بگذرد- جز اينكه خداوند، بدى و زشتى او را برملا می‌سازد.۳

پس اى عـزيز! نام نيك را از خداوند بخواه. قلوب مردم را از صاحب قلب خواهش كن با تو باشد. تو كار را براى خدا بكن، خداوند علاوه بر كرامت‌هاى اخروى و نعمت‌هاى آن عالم، در هـمين عالم هم به تو كرامت‌ها مى‌كند، تو را محبوب مى‌نمايد، موقعيت تو را در قلوب زياد مـى‌كـنـد، تو را در دو دنيا سربلند مى‌فرمايد.

در مورد ناکامی ریاکار و عاقبت آن، حضرت امام۱ در یکی از سخنرانی‌های خود در نجف اشرف، چنین هشدار می‌دهد:

شما خيال نكنيد تا آخر عمر بتوانيد با رياكارى، كارتان را درست كنيد كه بيخود من همه كارها را می‌كنم؛ ولى می‌روم آنجا با ريا! نمی‌توانيد. بالاخره فساد كشف مى‏شود. خوب، فرض كنيد توانستيد؛ چند سال عمر می‌كنيد؟ چند سال با ريا و تزوير و با خدعه زندگى می‌كنيد؟ صد و بيست سال؟ و حال اينكه صد و بيست ساله در بين ما نيست! در بين مردم هم خيلى خيلى كم‏ هستند- حالا ما فرض می‌كنيم صد و بيست سال؛ شما صد و بيست سال با خدعه و فريب توانستيد يك زندگى [داشته باشيد]؛ چه زندگی‌اى؟ چه زندگی‌اى؟ يك زندگى مبتذل! اين‌طور فرض می‌كنيم كه شما صد و بيست سال عمر می‌كنيد و يك زندگی‌اى پيدا می‌كنيد مثل هارون الرشيد![= در اوج امکانات] صد و بيست سال در مقابل غيرمتناهى چه نسبتى دارد؟ بَعدش، غيرمتناهى معذبيد!۴

  1. اصلاح قلب

در ادامه حضرت روح الله یک درمان اساسی‌تر تحت عنوان اصلاح قلب در قالب توجه به خداوند در مقابل توجه به مردم پیشنهاد می‌کند:

ولى اگر بتوانى با مجاهده و زحمت، قلب خـود را از ايـن حـب هـم به كلى خالص نما، باطن را صفا ده، تـا عـمـل از ايـن جـهـت خـالص شـود و قـلب، مـتوجه حق گردد، روح بى‌آلايش شود، كدورت نفس بـرطـرف گـردد. حـب و بـغـض مردم ضعيف، شهرت و اسم نزد بندگان ناچيز، چه فايده دارد؟ فـرضاً فايده داشته باشد، يك فايده ناچيز جزئى چندروزه است. ممكن است اين حب، عـاقـبـت كار انسان را به ريا برساند و خداى نخواسته آدم را مشرك و منافق و كافر كند. اگـر در ايـن عـالم رسـوا نـشـود، در آن عـالم، در مـحـضـر عـدل ربـوبـى، پـيـش بـنـدگـان صـالح خـدا و انبيای عظام او و ملائكه مقربين رسوا شود، سـرافـكـنـده گـردد، بـيـچـاره شـود. رسـوايـى آن روز را نمى‌دانى چه رسوايى است. سرشكسته در آن مـحـضـر را، خـدا مـى‌دانـد چـه ظـلمـت‌هـا دنبال دارد. آن روز است كه به فرموده حق تعالى كافر مى‌گويد: «اى كاش خاك بودم!»۵ و ديگر فايده ندارد.

۳٫مقایسه بین ریاکاری و خلوص در رفتار

از منظر مرحوم امام، مقایسه میان دستاورد ریاکار و آنچه می‌توانست به دست بیاورد، ولی با ریا از دست داد، خود موجب تنبه و زمینه ترک ریا می‌شود.

اى بـيـ‌چـاره! تـو بـه واسطه يك محبت جزئى، يك شهرت بى‌فايده پيش بندگان، از آن كـرامـت‌هـا گذشتى، رضاى خداى را از دست دادى، خود را مورد غضب خداى تعالى قرار دادی. اعـمـالى را كه بايد به آن‌ها دار كرامت تهيه كنى، زندگانى ابدى و فرحناكى هميشگى فـراهـم كـنـى و بـه واسـطـه آن‌هـا در اعـلى عـليـيـن بـهـشـت قـرار گـيـرى، مـبـدل كـردى بـه ظلمات شرك و نفاق، و براى خود حسرت و ندامت و عذاب‌هاى شديد تهيه نـمـودى، و خـود را سجّينى نمودى؛ چنانچه در حديث شريف كافى حضرت امام صادق۷ مى‌فرمايد كه پيغمبر فرمود: همانا فرشته بالا مى‌برد كار بنده را بـا فـرحـنـاكـى. پـس چـون كـارهـاى نـيـكـوى او را بـالا بـرد، خـداى عـزوجـل مـى‌فـرمـايـد: « ايـن اعـمـال را در سـجـيـن قـرار بـدهـيـد».۶ همانا ايـن شـخـص در اين اعـمـال، فـقـط مـرا نـخـواسـتـه اسـت». ۷

اى عـزيـز! بـيـدار شـو و غـفـلت و مـسـتـى را از خـود دور كـن و نعمت‌هاى الهى را كه قرآن مجيد و اخبار معصومان از آن‌ها اطلاع داده‌اند، از دست مده. به واسطه جلب قلوب مخلوق بـراى شـهـرت چـنـدروزه مـوهوم، آن همه ثواب‌ها را ضايع مكن، از آن همه كرامات خود را محروم مكن و سعادت ابدى را به شقاوت هميشگى مفروش .

  1. برانگیختن حس حیا

در ادامه حضرت امام۱ از راه برانگیختن حس حیا در قالب الطاف خدا در حق بندگان، سعی در بیدار کردن ریاکار و آشکار نمودن زشتی ریا دارد.

بـدان كـه مالك الملوك حقيقى و ولى نعمت واقعى كه اين همه كرامات به ما كرده و اين همه تـهـيـه‌هـا بـراى مـا ديـده، از قـبـل از آمـدن ما در اين عالم، از غذاى لطيف داراى مواد صالحه مـنـاسـبه با معده ضعيف ما و مربى و خدمت‌گزار با حب جبلى ذاتى كه خدمتش بى‌منت باشد و مـحـيـط و هـواى مـنـاسـب و ساير نعم و آلاء ظاهره و باطنه و اين همه، در عالم آخـرت و برزخ براى ما قبل از رفتن در آنجا تهيه‌ها ديده و از ما خواسته است كه اين قلب را براى من يـا بـراى كـرامـت مـن خـالص كـن، تـا بـراى خودت نتيجه دهد، خودت فايده ببرى؛ باز ما گوش ندهيم و نافرمانى كنيم و برخلاف رضاى او قدم زنيم، چه ظلم بزرگى كرديم و با چه مالك الملوكى ستيزى نموديم كه نتيجه‌اش ظلم به خود ماست و به سلطنت او لطمه‌اى وارد نـمـى‌شـود. از تـحـت سـلطنت و سلطه او خارج نمى‌شويم. مشرك باشيم يا موحد، فرقى براى او نكند. عارف بالله يا متقى زكى النفس باشيم، براى خود هستيم. كافر و مشرك باشيم، به خود ضرر زديم:

«فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِين؛‏۸

همانا خدا بى‌نـيـاز اسـت از هـمـه مـخـلوقـات».

احتياجى به عبادت ما، به اخلاص ‍ ما، به بندگى ما نـدارد. نـافـرمـانـى و شـرك و دورويـى ما به مملكت او لطمه‌اى وارد نمى‌كند.۹

  1. مراقبه و محاسبه

حضرت امام راه خلاصی از بیماری ریا را در مراقبه از نیت‌ها می‌داند:

پـس اى عـزيـز! در كـارهاى خود، دقيق شو و از نفس خود در هر عملى حساب بكش. او را در بـرابر هر پيش‌آمدى استنطاق كن كه آيا اقدامش در خيرات و در امور شريفه براى چيست؟ دردش چـيـسـت كـه مـى‌خـواهـد از مـسـائل نـمـاز شـب سـؤ ال كـنـد، يـا اذكـار آن را تـحـويل بدهد؟ مى‌خواهد براى خدا مسئله بفهمد يا بگويد، يا مى‌خـواهـد خـود را از اهل آن قلمداد كند؟ چرا سفر زيارتى كه رفته، به هر وسيله است به مردم مى‌فهماند؟ حتى عددش را! چرا صدقاتى را كه در خفا مى‌دهد، راضى نمى‌شود كه كسى از او مطلع نشود، و با هر راهى شده، سخنى از آن به ميان آورده، به مردم ارائه مى‌دهد؟ اگر بـراى خـداسـت و مـى‌خـواهـد كـه مـردم ديـگـر بـه او تأسى كـنـنـد و مـشـمـول «الدَّالُّ عَلَى الْخَيْرِ كَفَاعِلِه»۱۰ گردد، اظهارش خوب است. شكر خدا كند به اين ضـمـيـر صـاف و قـلب پـاك؛ ولى مـلتـفـت بـاشـد كـه در مـنـاظـره بـا نـفـس، گـول شيطنت او را نخورده باشد و عمل ريايى را با صورت مقدسى به خوردش ندهد. و اگـر براى خدا نيست، ترك آن اظهار كند كه اين، سُمعه است، و از شجره ملعونه ريا است و عمل او را خداوند منان قبول نمى‌فرمايد و امر مى‌فرمايد در سجين قرار دهند.

بـايـد بـه خـداى تـعـالى از شـر مكايد نفس پناه ببريم كه مكايد آن، خيلى دقيق است؛ ولى اجـمـالاً مـى‌دانـيـم كه اعمال آن خالص نيست. اگـر ديـدى شـيـطـان بـا تـو سر و كار دارد، بدان كارهايت از روى اخلاص نيست و بـراى حـق تـعـالى نيست. اگر شما مخلصيد، چرا چشمه‌هاى حكمت از قلب شما به زبان جـارى نـشـده، بـا ايـنـكـه چـهـل سـال اسـت بـه خيال خود قربة الى الله عمل مى‌كنيد، با اينكه در حديث وارد است كه كسى كه چهل صباح بـراى خـدا اخلاص ورزد، چشمه‌هاى حكمت از قلبش به زبانش جارى گردد. ۱۱پس بدان اعمال ما براى خدا نيست و خودمان هم ملتفت نيستيم و درد بى‌درمان همين جاست.

واى بـه حال اهل طاعت و عـبـادت و جـمـعه و جماعت و علم و ديانت! كه وقتى چشم بگشايند و سـلطـان آخـرت خـيـمـه بـر پـا كـنـد، خـود را از اهـل مـعـاصـى كـبـيـره، بـلكـه از اهل كفر و شرك، بدتر ببينند و نامه اعمالشان سياه‌تر باشد.

واى به حال كسى كه با نماز و طاعتش وارد جهنم شود! امان از كسى كه صورت صدقه و زكات و صلاتش، صورت‌هايى باشد كه زشت‌تر از آ‌ن‌ها تصور نشود.

حـال اى عـزيـز! فكرى كن و چاره‌اى براى خود پيدا كن. بدان كه شهرت پيش اين مردم نـاچيز چيزى نيست. قلوب اين مردم كه اگر گنجشكى بخورد، سير نمى‌شود، قـدر و قـابـليـت نـدارد و ايـن مخلوق ضعيف را قدرتى نيست. قدرت، فقط در دستگاه قدس ربـوبـيـت پـيـدا مـى‌شـود و فـاعـل عـلى الاطلاق و مسبب الاسباب، آن ذات مقدس ‍ است. تمام مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند كه يك پشه خلق كنند، نتوانند، و اگر پشه‌اى از آ‌ن‌ها چـيزى بربايد، نتوانند پس بگيرند.۱۲ قدرت، پيش حق تعالى است. اوست مؤثر در تـمـام مـوجـودات. بـا هـر زحـمـت و ريـاضـتـى شـده، در قـلب خـود، بـا قـلم عقل، نگارش ده كه «لا مُؤثِّرَ فِى الوُجُودِ اِلَّا الله؛ نیست كار كنى در دار تحقق، جز خدا».

…در هر حال، از خداى مهربان در هر وقت -خصوصاً در خلوات- با تضرع و استكانت و عجز و مـذلت بـخـواه كـه تـو را هـدايت كند به نور توحيد، و قلب تو را منور كند به بارقه غـيـبـى يـك‌بـيـنـى و يك پرستى، تا از همه عالم وا رهى و همه چيز را ناچيز دانى. و با تـضـرع از آن ذات مـقدس خواهش كن كه اعمال تو را خالص گرداند و تو را هدايت فرمايد بـه طـريـق خـلوص و ارادت.

پـس از تـذكـر بـه ايـن مـطـالب كـه خودت نيز مى‌دانستى و حرف تازه‌اى نبود، مدتى مواظبت كن از قلب خود، و اعمال و رفتار و حركات و سكنات خود را تحت مداقه آورده، خـفـايـاى قـلب را تـفـتـيـش كـن و حـسـاب شـديـد از او بـكـش؛ مثل اينكه اهل دنيا از يك نفر شريك، حساب مى‌كشند. هر عملى را كه شبهه ريا و سالوسى در اوست، ترك كن گرچه عمل خيلى شريفى باشد. حتى اگر ديدى واجبات را به صورت علنی خالص نمى‌توان بكنى، در خفا بكن؛ با اينكه مستحب است انجام به آن‌ها در علن. بلكه كـمـتـر اتـفـاق مـى‌افـتـد در اصل واجب ريا شود، بيشتر در خصوصيات و مستحبات و زوايد اتـفـاق مـى‌افـتد. در هر صورت، با جديت كامل و مجاهده شديده، قلب خود را از لوث شرك پـاك كـن. مـبـادا خـداى نخواسته با اين حال از اين عالم درگذرى كه كارَت زار است و اميد نجات به هيچ وجه برايت نيست و خداى تبارك و تعالى بر تو غضبناك باشد.

دو تذکر پایانی

نوشتار خود را با تذکرِ دو نکته مهم از کلام امام خمینی۱ پایان می‌بخشیم:

  1. خوشحالی از اطلاع مردم

براى هر يك از اين صفات نفسانيه، چه ملكات حسنه و چه ملكات سيئه، مراتبى بسيار كثير است. بسا باشد كه يك مـرتـبـه از اتـصاف به آن در حسنات و تنزيه آن در سيئات از مختصات عرفاء بالله يا اوليـای خـدا بـاشـد و سـايـر مـردم بـه حـسـب مـقـامـى كـه دارند، آن صفت كه براى دسته اول نـقـص اسـت، بـراى آن‌هـا نـقـص نـبـاشـد؛ بـلكـه بـه يـك مـعـنـا كـمـال هم باشد و همين طور حسنات اين دسته، سيئات دسته ديگر باشد؛ از آن جمله، رياست كـه كـلام مـا در آن است. خلوص، از همه مراتب آن از مختصات اولياست و ديگران در آن شـريـك نـيـسـتند. اتصاف عامه مردم به يك مرتبه از آن، نقص آن‌ها، به حسب آن مقام كه دارند، نيست و به ايمان آن‌ها يا اخلاص آن‌ها ضرر نمى‌رساند. مثلاً نفس عامه مردم به حسب جبلت مايل است كه خيرات آن‌ها پيش ‍ مردم ظاهر شود؛ گرچه خيرات را به نيت ظاهر شدن نـكـنـنـد؛ ولى نـفـسـشـان مـفـطـور بـه ايـن حـب اسـت. ايـن مـوجـب بـطـلان عـمـل، يـا شـرك و نـفـاق و كـفر نيست؛ گرچه اين نقص اولياست و در نظر ولى يا عارف بـالله، شـرك و نـفـاق اسـت. تـنـزيـه از مـطـلق شـرك و اخـلاص از هـمـه مـراتـب آن، اول مـقـامات اولياست. و از براى آن‌ها مقامات ديگر است كه ذكرش با اين مقام مناسب نيست.

زراره از امام باقر۷ نقل می‌کند:

سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَعْمَلُ الشَّيْ‏ءَ مِنَ الْخَيْرِ فَيَرَاهُ إِنْسَانٌ فَيَسُرُّهُ ذَلِكَ فَقَالَ لَا بَأْسَ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ يُحِبُّ أَنْ يَظْهَرَ لَهُ فِي النَّاسِ الْخَيْرُ إِذَا لَمْ يَكُنْ صَنَعَ ذَلِكَ لِذَلِك؛۱۳

زراره گـفـت: از حـضـرت بـاقـرع سـؤال كـردم از مردى كه چيزى از كارهاى نيك به جا مى‌آورد و آن كار را كسى مى‌بيند، پس ديدن او، آن شـخـص را مـسـرور مـى‌كـند. فرمود: «عيبى ندارد. هيچ كس ‍ نيست مگر اينكه دوست دارد كه ظاهر شود در مردم براى او خيرى البته وقتى آن كار را براى ديدن مردم نكند».

  1. ضرورت اطلاع رسانی در خدمات اجتماعی

جالب اینجاست که حضرت امام که این همه در مورد ریا -حتی در امور اجتماعی و سیاسی- هشدار می‌دهد، در جایی دیگر به مسئولین این‌چنین سفارش می‌کند:

عمده نظر به اين است كه در اين سال به اين آوارگان، زياد رسيدگى بشود و به اين مستمندان، به اين روستاها، زياد رسيدگى شود.

رسيدگي‌ها هم به ملت گفته بشود. مثل اينكه گاهى آقايان، مقدّس‌مآبى می‌كنند و خيال می‌كنند كه اين «ريا» است مثلاً و حال آنكه گاهى لازم است‏ اين. اگر در مقابل شما، هِى گروه‌هايى به گوش مردم خواندند كه اين دولت هيچ كارى نكرده است، هيچ تغييرى واقع نشده است، اين همان رژيم سابق است، بزرگ‌ترهايشان دارند پدر مردم را درمى‏آورند، اموالشان را چه می‌كنند. … ۱۴

با این اوصاف، اطلاع‌رسانی از خدمات انجام‌شده در نظام اسلامی، لازم است که البته همین کار هم باید با خلوص نیت انجام گیرد، نه برای خودنمایی و جلب نظر مردم.

خداوند، ما را از ریا و سایر رذائل دور بدارد؛ آمین.

سید حبیب حسینی

yasarmad@gmail.com

پی‌نوشت‌ها

  1. شایان ذکر است در نقل سخنان امام خمینی۱ در برخی موارد محدود و به منظور سهولت فهم، تصرف‌های بسیار جزئی انجام شده است.

۲ . سوره کهف: ۱۱۰٫

۳ . الزهد، حسين بن سعيد کوفی‏، قم‏، علمی، چاپ دوم‏، ۱۴۰۲ ق‏، ص ۶۷٫

۴ . صحيفه امام، (نرم‌افزار امام خمینی۱، محصول مرکز کامپیوتر علوم اسلامی نور)، ج‏۲، ص ۲۵٫

۵ . سوره نبأ:۴۱٫

  1. سجّين، همان جهنم است؛ چون اعمال خود سجنى براى مجرمان است؛ بدين جهت سجّين ناميده شده است‏.
  2. كافی، شیخ كلينى، تهران، دار الكتب الإسلامية، چهارم، ۱۴۰۷ق، ج ‏۲، ص ۲۹۵٫

۸ . سوره عنكبوت: ۶۹٫

۹ . شرح چهل حديث، ص۳۹، با اندکی ویرایش.

۱۰ . «راهنماى به نيكى، همانندِ كنندۀ آن است» (بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۱۷).

۱۱ . همان، ج ۶۷، ص ۲۴۲٫

۱۲ . اشاره است بـه آيه ۷۳ سوره مبارکه حج.

۱۳ . اصـول كـافـى، ج ۲، ص ۲۹۷٫

۱۴ . صحيفه امام، ج‏۱۷، ص ۳۸۷٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *