۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

  • 03 می 2015 - 21:23
  • 592 بازدید
محو دلدار : رحمت بی‌انتها  (خُلُق ۴۳)
محو دلدار : رحمت بی‌انتها  (خُلُق ۴۳)

محو دلدار : رحمت بی‌انتها (خُلُق ۴۳)

محو دلدار : رحمت بی‌انتها  (خُلُق ۴۳) سخنرانی حضرت آیت الله ناصری حفظه الله اشاره  انتشار این شماره از نشریه خُلُق، با ایام شهادت امام سجاد۷  مقارن گشت؛ لذا با استفاده از سخنان حضرت آیت الله ناصری حفظه الله مبحثی در مورد امامت و حضرت سجاد۷ خدمتتان ارائه می‌کنیم، تا عرض ارادتی به پیشگاه این […]

محو دلدار : رحمت بی‌انتها  (خُلُق ۴۳)

سخنرانی حضرت آیت الله ناصری حفظه الله

اشاره

 انتشار این شماره از نشریه خُلُق، با ایام شهادت امام سجاد۷  مقارن گشت؛ لذا با استفاده از سخنان حضرت آیت الله ناصری حفظه الله مبحثی در مورد امامت و حضرت سجاد۷ خدمتتان ارائه می‌کنیم، تا عرض ارادتی به پیشگاه این امام عزیز کرده باشیم و از محضرشان بهره ببریم؛ ان‌شاء الله.

نور اهل بیت: زینت عرش الهی

ایام محرم و صفر، ایام شهادت حضرت سجاد۷ است. دل‌ها را به ذکر حضرت سجاد۷ منور می‌کنیم و چند جمله‌ای در مورد برخی صفات امامت و صفات حضرت سجاد۷ صحبت می‌نماییم؛ اگرچه نمی‌توانیم اهل‌بیت: را معرفی کنیم. معرفی آن‌ها امکان ندارد. آن‌ها از عالم دیگری هستند.

 این چهارده نور مقدس، انوارند و محیط به عالم وجود هستند؛ بلکه چهارده نور مقدس، اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ [اولین مخلوق خدا] هستند. در این زمینه، روایت متعددی هست؛ از جمله روایتی صحیح و مفصل در مورد نورانیت چهارده نور مقدس: است که خلاصه آن ‌را بیان می‌کنم. این روایت، در مورد حضرت ابراهیم۷ است که به تصریح قرآن، از پیامبران اولوالعزم بودند و در اثر عبادت و عبودیت و تسلیم بودن، به مقامات بسیار بالایی از جمله خلیل‌الرحمان بودن دست یافتند. مقام خلیل‌الرحمانی، شوخی نیست. اول عبد، سپس نبی و بعد، رسول شدند. بعد از آن، اولوالعزم شدند و سپس، خلیل‌الرحمان. و بعد از همه این‌ها به مراتبی از مقام امامت رسیدند.۱  پس رتبۀ حضرت ابراهیم۷ خیلی بالا بود. حضرت حق، بصیرت واقعی را به ایشان داد؛ همان‌طور که در قرآن فرمود:

وَ كَذلِكَ نُری إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ؛۲

و اين چنين، ملكوت آسمان‌ها و زمين را به ابراهيم نشان داديم، و [تا اینکه] اهل يقين شود.

یعنی ایشان چشمشان که باز می‌شد، جمیع عوالم را می‌دیدند و محیط به عالم وجود شده بودند. صریح قرآن است که ملکوت سماوات و زمین، کاملاً برایشان منکشف شد و جمیع عوالم را می‌دیدند؛ کهکشان‌ها، ثوابت، سیارات و مخلوقاتی که در آن‌ها هستند و عرش و کرسی و لوح و همه این‌ها را می‌دیدند.

یک روز ایشان به حضرت حق عرض کردند: «پروردگارا! کنار عرش الهی یک نور خیلی فوق‌العاده‌ای است که چشم را خیره می‌کند. این نور چیست؟» خطاب شد: «ای خلیل ما! این نور  نبی اکرم، خاتم انبیا۶ است». عرض کردند: «پروردگارا! کنار این نور، نور دیگری است که آن هم مثل او خیلی جلوه‌گر است؛ او کیست؟» خطاب شد: «این نور، نور امیرالمؤمنین۷ وصیّ او و ناصر دین من است». عرض کردند: «یک نور دیگری کنار این نور است. این هم شبیه همان‌ها است؛ آن نورِ کیست؟» خطاب شد: «این نور فاطمۀ زهرا۳ است که همانند پدر و شوهر است و من محبان او را از آتش دور کرده‌ام». عرض کردند: «دو نور دیگری هم طرف راستشان هست؛ این دو نور، متعلق به چه کسانی می‌باشد؟» خطاب شد: «نور حسن و حسین۸ است که بعد از جدّ و پدر خود قرار دارند». عرض کردند: «نُه نور دیگر اطراف این‌ها دایره‌وار هستند؛ این‌ها که هستند؟» خطاب شد: «این‌ها فرزندان ائمۀ اطهار: هستند؛ نُه امام از فرزندان امام حسین۷ هستند» و حضرت حق، اسم‌هایشان را یکی یکی برای حضرت ابراهیم۷ بیان فرمود؛ از جمله از اسم مبارک حضرت سجاد۷  را در آنجا نام ‌برد.

بعد حضرت ابراهیم عرض کردند: «پروردگارا! نورهایی هستند خیلی ضعیف‌تر که اطراف این چهارده نور مقدس، دایره‌وار دور می‌زنند. عددشان هم خیلی زیاد است و جز خودت کسی تعدادشان ر ا نمی‌داند. این‌ها چه کسانی هستند؟» خطاب شد: «ای ابراهیم! ای خلیل ما! این‌ها شیعیانِ این چهارده نور مقدس: هستند. این‌ها هم از فیض وجود این‌ چهارده نور، بهره می‌برند و منور هستند». عرض کردند: «پروردگارا! علامت و نشانه این شیعیان امیرالمؤمنین۷ چیست؟»

علائم شیعیان اهل بیت:

به حضرت ابراهیم۷ خطاب شد که شیعیان امیرالمؤمنین۷ پنج علامت دارند؛‌ این علائم عبارتند از: ۵۱ رکعت نماز که در روایات متعدد، به آن سفارش شده و خواندنش بسیار بجا است. هفده رکعت آن، نماز واجب و سی و چهار رکعت دیگرش، نماز نافله است.

یکی دیگر از علامت‌های شیعیان، این است که هنگام خواندن نمازهای اخفاتی(ظهر و عصر) «بِسم‌ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ» را بلند می‌گویند. واجب است حمد و سوره را آهسته بخوانند؛ اما مستحب است «بسم الله» را بلند بگویند و این نماز، این‌گونه فضیلت پیدا می‌کند.

یکی از علامت‌های دیگر، اینکه در نمازها -چه نماز مستحب چه واجب- در رکعت دوم، قنوت می‌گیرند. اهل سنت، این سنت‌ها را ندارند؛ نه بلند گفتن «بسم‌الله» را دارند و نه قنوت می‌گیرند. این از علامت‌ها و خصائص شیعه است.

یکی دیگر از علائم شیعه این است که انگشتر در دست راست می‌کنند و این بر خلاف اهل سنت است که در دست چپ می‌کنند. از اول نبی‌اکرم۶ فرمودند که انگشتر را در دست راستتان بکنید.

یکی دیگر از علائم شیعیان اهل بیت: انجام سجده شکر است. سجده شکر هم از مستحباتی است که خیلی به آن سفارش شده است. هر وقت نماز خواندی، سجده شکر به‌جا بیاور. مستحب است سرت را روی مهر بگذاری و صد مرتبه «شُکراً للهِ» بگویی. اگر حالش را نداری صد بار بگو: «شکراً». اگر باز حالش را نداری، سرت را روی مهر بگذار و سه بار بگو: «شکراً». اگر این کار را کردی، خداوند فیوضاتش را شامل حالت می‌کند.

حضرت ابراهیم۷، شیعه اهل بیت:

وقتی حضرت حق، این علائم را برای حضرت ابراهیم فرمود و حضرت ابراهیم۷ عظمت چهارده نور مقدس: را دید، گفت: «اجْعَلْنِي مِنْ شِيعَتِهِمْ وَ مُحِبِّيهِم‏؛ خدایا! مرا از شیعیان و محبان آن‌ها قرار بده». خدا هم مستجاب کرد؛ لذا در قرآن هم نازل فرمود که «وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيم»؛۳ یعنی ما حضرت ابراهیم۷ را از شیعیان حضرت علی۷ قرار دادیم.۴ 

علائم امام۷

اهل بیت: نور مطلق هستند و ذکر و نام و یادشان، انسان‌ها و مکان‌ها و زمان‌ها را نورانی می‌کند. آن‌ها بشر هستند؛ اما نه یک بشر معمولی؛ بلکه در برخی صفات با ما فرق دارند. مرحوم شیخ بهایی۱ روایت نقل کرده‌اند که اهل بیت: هنگام تولد، ابداً از مجرای طبیعی متولد نمی‌شدند؛ از جمله در شب تولد حضرت امام زمان۷ امام حسن عسکری۷ به عمه‌شان حضرت حکیمه خاتون فرمودند: «امشب برای افطار اینجا بمان». عرض کرد: «برای چه بمانم؟» فرمودند: «خدا امشب به ما فرزندی عنایت می‌کند؛ بمان که در تولد فرزندم کمک بنمایی». عرض کرد: «از چه کسی فرزند به شما عنایت می‌کند؟» حضرت فرمودند: «از نرگس خاتون۳ متولد می‌شود». حکیمه خانم می‌گوید: «آمدم نگاه کردم؛ دیدم هیچ اثری از حمل در حضرت نرگس نیست و شکمش به پشتش چسبیده است». به امام عسکری۷ گفتم: «من اثر حمل در نرجس خاتون نمى‏بينم‏». امام لبخندى زدند و فرمودند:

إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَوْصِيَاءِ لَانُحْمَلُ فِي الْبُطُونِ وَ إِنَّمَا نُحْمَلُ فِي الْجُيُوبِ… لِأَنَّنَا نُورُ اللهِ الَّذِی لَاتَنَالُهُ الدَّنَاسَات‏؛

ما ائمه، در شكم‌ها نيستيم؛ بلكه در پهلوهاى مادران می‌باشيم… زيرا نور خدایيم كه پليدی‌ها آن را نمى‏آلايد.۵

اهل بیت: نور مطلق هستند که در عین بشر بودن، با ما تفاوت‌هایی اساسی دارند که این تفاوت‌ها مربوط به عظمت و مقامات معنوی آن‌ها است که ما نمی‌توانیم کاملاً آن‌ها را درک کنیم؛ اما از یاد و نامشان می‌توانیم  بهره ببریم که یاد و ذکرشان، باعث نورانیت و حیات دل انسان می‌شود.

مروری بر زندگانی امام سجاد۷

در تاریخ شهادت حضرت سجاد۷ مثل برخی از اجداد بزرگوارشان اختلاف است. طبق نقل‌های مختلف، ممکن است شهادت حضرت، هشتم یا دوازدهم یا هجدهم یا بیست و پنجم ماه محرم باشد.۶ البته مسلماً وجود مقدس حضرت سجاد۷ در ماه محرم و صفر به درجه شهادت رسیدند. سن مبارکشان موقع شهادت، ۵۷ سال بود. حضرت سجاد۷ از سوی مروان یا هشام بن مروان با زهر شهید شدند. آن حضرت دو سال در خدمت جد بزرگوارشان امیرالمؤمنین۷ و ده سال هم در محضر عمویشان، امام حسن مجتبی۷ بودند. از موقعی که امیرالمؤمنین۷ به درجه شهادت رسیدند، تا شهادت امام حسن مجتبی۷ ده سال طول کشید و این ده سال هم در خدمت پدر و عمویشان۸ بودند.۷ بعد از اینکه حضرت امام حسن۷ به درجه شهادت رسیدند. ده سال هم خدمت پدر بزرگوارشان، حضرت اباعبدالله۷ بودند. چون ده سال بعد از شهادت امام مجتبی۷ واقعه کربلا اتفاق افتاد. پس در واقعه کربلا ۲۲سال از عمر شریف حضرت سجاد۷ گذشته بود.

این بزرگوار، یک همسر دائمی به‌نام حضرت فاطمه۳ داشتند که دختر امام حسن مجتبی۷ بود. پنج یا شش کنیز هم داشتند که در آن زمان مرسوم بود. حضرت امام محمد باقر۷ هاشِمیٌّ بَیْنَ الهاشِمِیَّیْنِ هستند. حضرت امام محمد باقر۷ دوتا پدربزرگ دارند؛ یک پدربزرگ پدری که حضرت امام حسین۷ هستند و یک پدربزرگ مادری که حضرت امام حسن مجتبی۷ می‌باشند؛ پس ائمه اطهار: از حضرت امام محمد باقر۷به بعد، هم از فرزندان امام حسن مجتبی۷ هستند به اعتبار مادر امام باقر۷ و  هم به اعتبار پدرشان از فرزندان امام حسین۷ هستند؛ هاشِمیٌّ بَیْنَ الهاشِمِیَّیْنِ می‌باشند.

صفات و ویژگی‌های حضرت سجاد۷

علم این بزرگوار، همانند علم امیرالمؤمنین۷ است؛ زیرا این‌ها یک نور هستند. همه این بزرگواران، مخزن اسرار حق و نماینده حق در عالم وجود هستند. قدرت و نیرو و علم و احاطه‌ای که اهل‌بیت عصمت و طهارت: دارند به واسطه روح القدسی است که در همه چهارده‌ معصوم هست. از امام صادق ۷ نقل شده که فرمودند:

در انبيا و اوصيا پنج روح است؛ روح بدن، روح القدس، روح قوّت، روح شهوت و روح الايمان. در مؤمنان، چهار روح است و روح القدس ندارند؛ ولى داراى روح بدن‏ و روح قوّت و روح شهوت و روح ايمانند. در كفار، سه روح است؛ روح بدن و روح قوت و روح شهوت.

سپس فرمودند:

 روح ايمان، با بدن هست، تا وقتى كه مرتكب گناه كبيره‏اى نشده. وقتى كبيره‏اى انجام داد، این روح از او جدا مى‏شود؛ ولى روح القدس در هر كس بود، هرگز گناه كبيره انجام نمی‌دهد.۸

همچنین حضرت باقر۷ در مورد روح القدسی، که در اهل بیت: هست به جابر می‌فرمایند:

در انبيا و اوصيا، پنج روح است؛ روح القدس، روح ايمان، روح حيات، روح قوّت و روح شهوت. به‌وسيله روح القدس  آنچه زير عرش تا زير زمين است را می‌دانند.

سپس فرمودند:

 جابر! اين ارواح، دستخوش تغيير قرار می‌گيرند؛ ولى روح القدس اهل تغییر و غفلت و سرگرم شدن نیست.۹

پس همه اهل بیت: به واسطه داشتن روح القدس، از جهت علمیت و احاطه و قدرت و صفات دیگر، در جمیع ابعاد، همگی مساوی هستند.

عبادات حضرت سجاد۷

حضرت امام محمد باقر۷ دربارۀ امام سجاد۷ می‌فرمایند:

پدر بزرگوارم، در سال بر اثر کثرت عبادت، دو مرتبه پیشانی و زانوها و سرانگشتانشان پینه می‌کرد که آن‌ها را می‌بریدند.۱۰

در روایت متعدد دارد که حضرت، شبانه‌روز هزار رکعت نماز می‌خواندند.۱۱ علاوه بر آن، دعاهای متعدد و مفصلی هم داشتند که اغلب در دست ما است و چه دعاهای ارزشمندی است!

اگر حضرت سجاد۷ نبودند، کسی از ما نحوه دعا کردن را بلد نبود. نحوه دعا و تضرع و زاری و التماس از حق را حضرت سجاد۷ به بنده‌های خدا تعلیم کردند.

البته صحیفه‌های متعددی داریم؛ صحیفه علویه هست؛ صحیفه فاطمیه و صحیفه حضرت بقیة الله: هست؛ اما هیچ‌یک از صحیفه‌ها مثل صحیفه سجادیه نیست. حدود هفتاد شرح برایش نوشته شده است. این صحیفه سجادیه، عجیب کتابی است و دوش به دوش قرآن حرکت می‌کند. ظاهر این کتاب، کتاب دعاست و در هر بعدی از ابعاد، دعاهای بسیار عالی دارد؛ اما در واقع، کتاب معرفت و حکمت و شناخت است که علوم مختلفی در آن وجود دارد.

البته به این نکته هم باید توجه داشت که اهل‌بیت: این‌گونه نیستند که شأنی و وظیفه‌ای، آنان را از شئون و وظایف دیگر بازدارد؛ بلکه آن بزرگواران در جمیع جهات، کاملند. بر همین اساس، عبادت حضرت سجاد۷ و سایر ائمه: ، مانع و مزاحم سایر وظایفشان نیست؛ لذا همین حضرت سجاد۷ با این عبادات، به فکر فقرای جامعه هم هستند و برای آن‌ها غذا و مایحتاج می‌برند و در مجلس ابن زیاد، آن خطبۀ آتشین را ایراد می‌فرمایند.

مشابه همین رویه را هم در زندگی شیعیان و پیروان واقعی ایشان می‌توان دید؛ از جمله آیت الله امینی; (مؤلف کتاب الغدیر) که با همه تلاش و پرکاری روزانه، برای اثبات عبادات امیرالمؤمنین۷ برای مدتی، هر شب هزار رکعت نماز در حرم امام رضا۷ ‌خواند.

مروری بر معجزات امام سجاد۷

من شمارش کردم و دیدم متجاوز از یکصد و سیزده معجزه محیّرالعقول از وجود مقدسشان صادر شده است؛۱۲

از جمله مرده زنده کردند؛ با حیوانات صحبت کردند؛ از آینده و گذشته خبر دادند و… . این بزرگوار، ولایت را به نحوه‌های مختلف تزریق بنده‌های خدا کرده‌اند و به آن‌ها شناسانده‌اند؛ از جمله در روایت آمده است:

حضرت سجاد۷ سوار شتر، در راه مسافرت بودند. وسط راه، یک دزد جلو حضرت سجاد را گرفت و گفت: «پیاده شو و لباس‌هايت را درآور». حضرت فرمودند: «می‌خواهی چه کنی؟» گفت: «می‌خواهم تو را بکشم و اثاث تو را هم ببرم». حضرت فرمودند: «بیا برادر، هر چه داریم قسمت می‌کنیم؛ نصف، مال من و نصف، مال تو. تو برو دنبال کارت به زندگی‌ات برس. من هم بروم به زندگی‌ام برسم». گفت: «نمی‌شود. آنچه داری، می‌برم و تو را هم می‌کشم». حضرت فرمودند: «بیا هر چه من دارم، بردار و برو. من هم می‌روم». گفت: «نه؛ مالت را می‌برم، تو را هم باید بکشم». حضرت فرمودند: «پس خدا کجاست؟» گفت: «خدا خواب است». وقتی این‌ را گفت: حضرت فرمودند: «بگیرید دشمن خدا را»؛ بلافاصله دو تا شیر ایجاد شدند؛ یکی سر او را و دیگری پای اورا گرفت و خوردند و نگذاشتند یک قطره خون او به زمین برسد.۱۳

اما با وجود همه این صفات برجسته، حضرت سجاد۷ مظلوم بوده‌اند. اگر چه همه اهل بیت: در دوران حیاتشان مظلوم بودند. اقامه جلسات برای این بزرگوران، مرضی رضای حق است. ذکر فضائل و مناقب این‌ها را بیان کردن، کلماتشان را مطالعه کردن، قرآن خواندن و هدیه کردن به محضرشان، زیارات و نمازهایشان را خواندن، از وظایف شیعه است.

خدا را قسم می‌دهیم به عزت محمد و آل محمد: که توفیق بیشتری به همه ما بدهد که به وظایف خود در برابر اهل بیت : عمل کنیم؛ ان‌شاء الله.

پی‌نوشت‌ها

  1. كافی، شیخ‌ کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج‏۱، ص۱۷۵٫

  2. سوره انعام:۷۵٫

۳٫سوره صافات:۸۸٫

  1. بحار الأنوار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء،‌ ۱۴۰۴ق، ج‏۳۶، ص ۲۱۳٫

  2. بحار الأنوار، ج‏۵۱، ص ۲۵٫

  3. همان، ج‏۴۶، ص ۱۴۷٫

  4. همان، ص ۱۵۱٫

  5. بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار‏، قم‏، کتابخانه آیت‌الله مرعشی، چاپ دوم،‏ ۱۴۰۴ق‏، ج‏۱، ص ۴۴۷٫

  6. همان. ص۴۴۷٫

  7. علل الشرائع، ابن بابويه‏، قم‏، كتاب‌فروشى داورى‏، چاپ اول،‏ ۱۳۸۵ش‏، ج‏۱، ص۲۳۳٫

  8. الخرائج و الجرائح، ج‏۲، ص۸۹۰٫

  9. ر.ک: مدينة المعاجز، سيد هاشم بحرانى‏، قم‏، مؤسسة المعارف الإسلامية، چاپ اول،‏ ۱۴۱۳ق‏، ج‏۴، ص ۲۲۹٫

  10. بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۴۱٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *