۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

  • 30 سپتامبر 2016 - 11:27
  • 740 بازدید
عاشورا ، نمايشگاه فضايل و رذايل اخلاقي (خُلُق ۱۴)
عاشورا ، نمايشگاه فضايل و رذايل اخلاقي (خُلُق ۱۴)

عاشورا ، نمايشگاه فضايل و رذايل اخلاقي (خُلُق ۱۴)

عاشورا، نمايشگاه فضايل و رذايل اخلاقي نويسنده: حسين عليزاده قيام امام حسين عليه السلام از سويي تجلي‌گاه خصلت‌هاي پاك انساني و فضايل اخلاقي در جبهة حق، و از سوي ديگر محل بروز و ظهور رذايل اخلاقي در جبهة باطل است. عاشورا، ميدان مسابقة خصلت‌هاي پاكي است كه ريشه در افكار درخشان رسول گرامي اسلامصلي الله […]

عاشورا، نمايشگاه فضايل و رذايل اخلاقي

نويسنده: حسين عليزاده

قيام امام حسين عليه السلام از سويي تجلي‌گاه خصلت‌هاي پاك انساني و فضايل اخلاقي در جبهة حق، و از سوي ديگر محل بروز و ظهور رذايل اخلاقي در جبهة باطل است. عاشورا، ميدان مسابقة خصلت‌هاي پاكي است كه ريشه در افكار درخشان رسول گرامي اسلامصلي الله عليه و آله و سلم دارد. حسين عليه السلام و ياران وفادارش، براي احياء اين خصلت‌ها قيام كردند و به همين خصايل نيز مشهور شدند. در جبهة مقابل نيز، دشمنان گرفتار رذيله‌هاي اخلاقي بودند و به همان رذايل معروف شدند. اينك برخي از آن فضايل و رذايل اخلاقي را برمي‌شمريم:
¨فضايل اخلاقي
۱٫ ايمان
بنابر روايات، ايمان به معناي دلبستگي به خدا، به زبان آوردنِ اعتقادات و عمل كردن با اعضاي بدن است.۱
ايمان امام حسين عليه السلام و يارانش را مي‌توان در جريان مهلت خواستن ايشان در عصر تاسوعا براي عبادت بيشتر و به زبان آوردن عشق پروردگار يافت.
«حضرت [امام حسين عليه السلام ] وقتي روز نهم محرم دريافت كه دشمنان در تعجيل جنگ حرص مي‌ورزند و محاصره را تنگ‌تر مي‌كنند و كمتر به پندها و اندرزها توجه دارند، به حضرت عباس عليه السلام فرمود: اگر بتواني امروز دشمنان را از جنگ با ما منصرف سازي اين كار را انجام بده، به اميد آنکه امشب براي پروردگارمان نماز بخوانيم؛ چرا كه خدا مي‌داند من نماز براي او و تلاوت آيات قرآنش را دوست دارم».۲
۲٫ تصديق
«تصديق، عبارت است از قبول حق و اعتقاد ثابت و جازم به آن».۳
اين خصلت والاي اخلاقي را در ياران امام حسين عليه السلام مي‌توان ديد. روز عاشورا وقتي حضرت اباعبدالله عليه السلام از حقيقت ايمان به خدا و امامت خويش و سخنان پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم دربارة خود سخن مي‌گويد، شمر در پاسخ حضرت مي‌گويد: «من خدا را با شك و ترديد عبادت كرده باشم، اگر بدانم كه تو چه مي‌گويي». حبيب بن مظاهر كه اين صفت عالي را در وجود خود داشت، برآشفت و گفت: «شمر! به خدا سوگند! مي‌بينم كه تو با هفتاد شك و ترديد خدا را عبادت مي‌كني و من گواهم كه حق همين است كه حسين عليه السلام مي‌گويد؛ اما قلب تو سياه و مهر شده است».۴
۳٫ رجاء
اميد و رجاء كه سبب آن معرفت به لطف و كرم خدا و كثرت انعام و احسان او است و شناختن صدق وعدة او در عطاها و اجر و ثوابي كه براي بندگان مقرر فرموده است.۵
معرفت ياران امام حسين عليه السلام به لطف و كرم خدا و احسان او، همه را شيفتة شهادت و ياري حسين عليه السلام كرده بود؛ چنانچه مسلم بن عوسجه، شب عاشورا از ميان اصحاب بلند شد و گفت: «اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از ياري شما بر نمي‌داريم». پس از اين سخنان بود كه امام حسين عليه السلام دوباره به احسان و لطف خدا اميد داد و فرمود: «أثابكم الله علي ما تنوون الجنه، جزاكم الله خيراً؛۶ خداوند به سبب آنچه در دل داريد و نيت كرده‌ايد، بهشت عطايتان كند و بهترين پاداش را به شما عنايت فرمايد».
۴٫ رضا
«عبارت از خشنودي بنده از حق تعالي شأنه و ارادة او و مقدرات او مي‌باشد».۷
البته صفت رضا هم مثل ساير صفات اخلاقي، داراي مراتب است. مراتب اعلاي آن كه از والاترين مراتب كمال و بزرگ‌ترين مقامات اهل جذبه و محبت است را مي‌توان در آخرين جملات امام حسين عليه السلام در روز عاشورا، مشاهده كرد؛ آن‌گاه كه در گودال قتلگاه فرمود:
«الهي…رضاً برضاك، لا معبود سواك…؛۸ خدايا!… از همه مقدرات تو راضي‌ام، و معبودي جز تو ندارم».
۵٫ وفا
به معناي باقي ماندن بر عهد و پيمان است.
اين صفت اخلاقي، در صحنه‌هاي فراواني از نمايشگاه زيباي عاشورا نمايان است. يكي از ياران امام حسين عليه السلام به نام عمرو بن قرطه انصاري پيوسته گرد امام عليه السلام طواف مي‌كرد و مي‌گفت: «تا زنده‌ام، نمي‌گذارم تيري به امام اصابت كند». تيرهاي زيادي به بدن او اصابت كرد و روي زمين افتاد. وقتي امام عليه السلام سر او را به دامن گرفت، عرض كرد: «أ وفيتُ؟ آيا وفادار بودم؟» امام عليه السلام فرمود: «نعم؛ أنت أمامي في‌ الجنة…؛۹ بله؛ تو وفادار بودي و قبل از من وارد بهشت مي‌شوي. سلام مرا به جدم برسان…».
۶٫ صبر
«خود نگه‌داري در مقابل گرفتاري‌ها و حفظ زبان از گلايه و شكوه در برابر ناملايمات است».۱۰
عاشورا و نهضت امام حسين عليه السلام و يارانش، اين خصلت پاك انساني را به نمايش گذاشت. در تحمل شهادت‌ها و اسارت‌ها و حتي استقبال از آن، صبر عاشورائيان، الگو و نمونه است. امام عليه السلام در جمله‌اي، اهل‌بيت و ياران خود را اين‌گونه به صبر سفارش فرمود: «صبراً بني‌الكرام فما الموت إلا قنطرة تعبر بكم عن البئوس و الضراء إلي الجنان الواسعة و النعيم الدائمة…؛۱۱ اي اهل كرامت و بزرگواري! صبر كنيد؛ چرا كه مرگ، همانند پلي است كه شما را از گرفتاري‌ها و مشكلات، به بهشت وسيع و نعمت‌هاي جاويدان منتقل مي‌كند…».
۷٫ عدل
«پرهيز از آزار رساندن به برادران ديني و رساندن حق، به هر صاحب حقي را عدل گفته‌اند».۱۲
دعوت به عدل در قول و عمل را بايد در جريان عاشورا دنبال كرد. موارد فراواني از تبلور عدل و عدالت‌ورزي در صحنه‌هاي عاشورا و قبل و بعد از آن يافت مي‌شود. وقتي سفير امام حسين عليه السلام ، مسلم بن عقيل به دست مردم كوفه اسير و به دارالعمارة آورده شد، ابن زياد به او گفت: «اي پسر عقيل! آمده‌اي ميان مردم تفرقه بياندازي؟» مسلم با دستان بسته و بدن خون‌آلود گفت: «بل جئت لآمر بالعدل و أدعوا إلي حكم الكتاب…؛۱۳ بلكه آمده‌ام به عدل و حكم كتاب خدا دعوت كنم».
۸٫ تعهد و احساس مسؤوليت
از صفات عالية اخلاقي، اين است كه انسان خود را مقابل دين، جامعه و آنچه اطراف او مي‌گذرد، مسؤول بداند.
يكي از مهم‌ترين ريشه‌هاي نهضت عاشورا، همين صفت عالي انساني است. امام حسين عليه السلام در مناجاتي، از اين صفت الهي سخن گفته است:
«اللهم إنك تعلم أنه لم يكن ما كان منا تنافساً في سلطان و لا التماساً في فضول الحطام و لكن لنري المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك و يأمن المظلومون من عبادك…؛۱۴ خدايا! تو مي‌داني كه براي قدرت‌طلبي يا دنيا خواهي راه نيفتاده‌ايم؛ بلكه مي‌خواهيم مظاهر دين تو را در عالم ببينيم و در سرزمين‌هاي اسلامي، اصلاحگري كنيم و براي مظلومان، امنيت فراهم نماييم».
۹٫ توكل
«به معناي منقطع شدن بنده است از خلق خدا، در هر چه كه اميدوار بود از خلايق؛ و اعتماد و تكيه بر خدا».۱۵
در تابلوي عاشورا، انقطاع از غير خدا، در ياران امام و در شخصيت سيدالشهداء عليه السلام جلوه‌گر است. حضرت در آخرين جملات خود به آن تصريح فرمود: «أتَوَكَلُ عَليكَ كافياً؛۱۶ بر تو توكل مي‌كنم (و همين توكل) مرا كفايت مي‌كند».
۱۰٫ زهد
«ترك دنيا و اعراض از آن و (عدم دلبستگي) و بي‌ميلي و بي‌رغبتي به زخارف آن و حقير و قليل شمردن دنيا است».۱۷
نمايشگاه عاشورا، تجلي‌گاه عالي‌ترين درجة زهد است كه گذشتن از همة تعلقات دنيا، حتي از جان و عزيزترين ياران و اصحاب است. در اين‌باره سخنان فراواني از امام عليه السلام و ياران باوفايش نقل شده است؛ از جمله اين شعر:
«يا أهل لذة دنيا لابقاء لها
إن اغتراراً بظل زائل حمق»۱۸
اي اهل خوش‌گذاراني! بدانيد كه لذت دنيا دوام ندارد؛ و مغرور شدن و دل‌خوش كردن به سايه‌اي كه رفتني است حماقت است.
¨رذايل اخلاقي
۱٫ كفر
«چشم‌پوشي از اطاعت خداوند و گرفتار شدن به اطاعت شيطان است».۱۹
دشمنان اباعبدالله عليه السلام گرفتار اين رذيله بزرگ بودند. حضرت در منزلگاه بيضه فرمود: «ألا و إن هؤلاء القوم لزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمان و أظهروا الفساد و عطّلوا الحدود…؛۲۰ آگاه باشيد كه اين قوم، ملازم اطاعت شيطان شده و از اطاعت خدا سر باز زده‌اند، و فساد را آشكار كرده و حدود الهي را تعطيل كرده‌اند…».
۲٫ جور
«به معناي عدول از طريق حق و تعدي و تجاوز مي‌باشد».۲۱
از شديدترين مصاديق جور، زماني است كه شمر بر روي سينة امام نشسته بود. حضرت به او فرمود: «اتقتلني و لاتعلم من أنا؛ آيا مرا مي‌كشي؛ در حالي كه مرا نمي‌شناسي؟» در پاسخ گفت: «أعرفك حق المعرفة اُمك فاطمه الزهراء و ابوك علي المرتضي و جدك محمد المصطفي و خصمك العلي الاعلي أقتلك ولا أبالي۲۲؛ تو را به خوبي مي‌شناسم مادرت فاطمه زهرا عليها السلام و پدرت علي مرتضي عليه السلام و جدت محمد مصطفيصلي الله عليه و آله و سلم و دشمن تو خداست؛ تو را مي‌كشم و باكي ندارم».
۳٫ حرص بر دنيا
«شدت علاقة نفس به دنيا و شئون آن و كثرت تمسك به اسباب دنيا و توجه قلب به آن است».۲۳
اين رذيله اخلاقي در بسياري از ياران دشمن -به خصوص در فرماندة آنان، عمر بن سعد- باعث جنايات زيادي در كربلا شد. وقتي برير براي نصيحت عمرسعد آمد و گفت: «تو بين اهل‌بيت پيغمبر عليهم السلام و فرات حايل شده‌اي؛ در حالي كه آنها تشنه‌اند.» عمرسعد در پاسخ گفت: «والله أعلمه يا برير علماً يقيناً أنّ كل من قاتلهم و غصب حقهم في‌النار لامحالة و لكن ويحك يا برير أتشير علي أن أترك ولاية الري فتصير لغيري؛۲۴ برير! يقين دارم هر كس با حسين بجنگد، اهل جهنم است؛ اما مي‌گويي ولايت ري را رها كنم تا به ديگري برسد؟».
۴٫ حمق
حالت كدورت و ظلمت نفس است كه موجب عدم ادراك حقايق است.۲۵
امام سجاد عليه السلام از بروز اين رذيله در همة سپاهيان يزيد، اين‌گونه حكايت مي‌فرمايد: «لايوم كيوم الحسين ازدلف إليه ثلاثون ألف رجل يزعمون أنهم من هذه الأمة كل يتقرب إلي الله عزوجل بدمه…؛۲۶ هيچ روزي مثل روز حسين نبود؛ چرا كه سي‌ هزار نفر كه خود را از امت پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم مي‌دانستند، اطراف او جمع شدند و همه براي قرب به خدا در كشتن او تلاش مي‌كردند».
۵٫ هتك
«عبارت از خرق و پرده‌دري است، دربارة آنچه احترام دارد».۲۷
به يقين احترام امام عليه السلام از مهم‌ترين وظايف امت اسلامي است و كوتاهي در اين زمينه، از زشت‌ترين نوع هتك است. در جريان نهضت عاشورا، بارها بي‌حرمتي به حضرت سيدالشهداء عليه السلام اتفاق افتاد. وقتي حضرت براي حفاظت از خيمه‌ها خندقي حفر كرده و درون آن آتش برافروخت، شمر -لعنة الله عليه-كه از كنار آن خندق عبور مي‌كرد، خطاب به امام عليه السلام هتك حرمت كرد و گفت: «يا حسين! أتعجلت بالنار قبل يوم القيامة؛ حسين! قبل از قيامت، به سوي آتش مي‌شتابي؟» امام عليه السلام در پاسخ فرمود: «أنت أولي بها صليا؛۲۸ تو براي دخول در آتش سزاوارتري».
۶٫ جحود
«عبارت است از انكار حق و رد آن، و خاضع نشدن براي حق و در برابر حق است».۲۹
امام حسين عليه السلام روز عاشورا، ابن سعد را به حق دعوت مي‌كرد و مي‌فرمود: «از خدا و قيامت پروا كن و اين قوم را رها نما و با من باش». او در پاسخ امام عليه السلام ، بهانه‌ مي‌آورد كه «خانه‌ام را خراب مي‌كنند و اموالم را مصادره مي‌كنند و از خانواده‌ام مي‌ترسم». امام عليه السلام ، همة اينها را بر او تضمين كرد؛ اما باز حق را نپذيرفت و به انكار خود ادامه داد، تا اينكه حضرت از او روي برگرداند و فرمود: «خداوند، تو را به زودي در بسترت بكشد و روز حشر، تو را نيامرزد…».۳۰
۷٫ حقد و كينه
«پنهان كردن دشمني در دل است كه نتيجة آن، حسد و ايذاء به كسي است كه دشمني او در دل جاي گرفته است».۳۱
سپاهيان يزيد، در برخي از مراحل نبرد عاشورا، از اين رذيلة اخلاقي خود پرده برداشتند و آن را به زبان آوردند. عصر عاشورا كه امام تنها شده بود فرمود: «چرا با من مي‌جنگيد؟ آيا سنتي را تغيير داده‌ام؟ يا شريعتي را عوض كرده‌ام؟ يا جرمي مرتكب شده‌ام؟ يا حقي را ترك كرده‌ام؟» در پاسخ گفتند: «انّا نقتلك بغضاً لأبيك؛ ما به سبب دشمني با پدرت با تو مي‌جنگيم».۳۲
۸٫ مكر و خدعه
از صفات شيطاني است و مراد از آن جستن راه‌هاي پنهان براي اذيت رساندن به ديگران است.۳۴
دشمنان اهل‌بيت عليهم السلام كه اين صفت در تمام اعمالشان در جريان عاشورا ظهور و بروز داشت بيشترين اذيت را از راه مكر و خدعه به خاندان نبوت عليهم السلام رساندند تا جائيكه به اين رذيلة اخلاقي معروف شدند. حضرت زينب عليها السلام در خطبة خودشان در كوفه، اهل كوفه را با اين صفت صدا زدند: «يا اهل الكوفه، يا اهل المكر والغدر و الخيلاء…»۳۵ و پس از ايشان امام سجاد عليه السلام نيز در شهر كوفه همين رذيلة اخلاقي را به مردم كوفه گوشزد كردند آنجا كه فرمودند: «…كتبتم الي ابي و خدعتموه…؛۳۶ با نامه از پدرم دعوت كرديد و با او خدعه كرديد».
۹٫ فسق
به معناي خروج از دين به دليل ارتكاب گناهان بسيار است؛ حالتي كه در اثر ارتكاب گناهان بزرگ، بر دل انسان چيره مي‌شود.۳۷
حضرت زينب عليها السلام به اين صفت زشت در مجلس ابن زياد اشاره کرد؛ آنجا كه او خطاب به زينب عليها السلام گفت: «الحمد الله الذي فضحكم…» و حضرت زينب عليها السلام فرمود: «انما يفتضح الفاسق و يكذب الفاجر…» و سپس آن جمله معروف را فرمود كه «مارأيت إلا جميلاً…»۳۸
۱۰٫ قساوت و سنگدلي
كه در اثر آن، رأفت و رحمت از دل انسان مي‌رود.
در جريان عاشورا يكي از مراحل بروز و ظهور اين رذيلة اخلاقي وقتي بود كه امام عليه السلام فرزند كوچك خود را بر روي دست آورد و فرمود: «يا قوم! ان لم ترحموني فارحموا هذا الطفل!؛۳۳ اي مردم! اگر به من رحم نمي‌كنيد، پس به اين كودك رحم نماييد».

پي‌نوشت:
۱٫ تحف‌العقول، ابن شعبه حراني، جامعه مدرسين، ۱۴۰۴ق، دوم، ص ۵۷٫
۲٫ لهوف، سيد بن طاووس، نورالهدي، ۱۴۱۷ق، ص ۵۴٫
۳٫ شرح حديث جنود عقل و جهل، امام خميني قدس سره ، مؤسسه تنظيم ونشر آثار امام، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص ۱۱۳٫
۴٫ ارشاد، شيخ مفيد، تهران، اسلاميه، ۱۳۸۰ش، ص ۴۵۰٫
۵٫ معراج‌السعادة، ملا احمد نراقي، قم، هجرت، ۱۳۷۷ش، ص ۸۵۲٫
۶٫ لهوف، سيد بن طاووس، ص ۴۰٫
۷٫ شرح حديث جنود عقل و جهل، امام خميني قدس سره ، ص۱۶۱٫
۸٫ من اخلاق الامام حسين عليه السلام ، عبدالعظيم مهتدي بحراني، نشر شريف رضي، ۱۴۲۱ش، ص ۱۵٫
۹٫ لهوف، سيد بن طاووس، ص ۴۶٫
۱۰٫ منازل‌السائرين، خواجه عبدالله انصاري، تهران، دارالعلم، ۱۴۱۷ق، ص ۷۰٫
۱۱٫ معاني‌الاخبار، شيخ صدوق، قم، نشر اسلامي، ۱۳۷۹ش، ص ۲۸۹٫
۱۲٫ جامع‌السعادات، ملامهدي نراقي، بيروت، نشر اعلمي، چهارم، ج ۱، ص ۳۹۸٫
۱۳٫ بحارالانوار، علامه مجلسي، بيروت، نشر وفا، ۱۴۰۴ق، ج ۴۴، ص ۳۵۲٫
۱۴٫ تحف‌العقول، ص ۲۳۹٫
۱۵٫ شرح حديث جنود عقل و جهل، ج۱، ص ۱۹۹٫
۱۶٫ بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۴۷٫
۱۷٫ شرح حديث جنود عقل و جهل، ج۱، ص ۲۹۳٫
۱۸٫ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۴٫
۱۹٫ مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهاني، دمشق، نشر دارالقلم، ۱۴۱۲ق، ص ۷۱۴٫
۲۰٫ مقتل الحسين عليه السلام ، ابو مخنف ازدي، قم، مطبعة العلميه، ۱۳۷۰ش، ص ۸۵٫
۲۱٫ شفاء‌الصدور، ميرزا ابوالفضل تهراني، تهران، نشر مرتضوي، ۱۳۷۶ش، ص ۱۹۵٫
۲۲٫ موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام ، لجنة الحديث في معهد الامام الباقر، ص ۶۱۶٫
۲۳٫ شرح حديث جنود عقل و جهل، ج ۱، ص ۲۱۷٫
۲۴٫ مواقف‌الشيعه، احمدي ميانجي، قم، نشر اسلامي، ۱۴۱۶ق، ج ۲، ص۱۹۳٫
۲۵٫ شرح حديث جنود عقل و جهل، ج۱، ص ۲۶۹٫
۲۶٫ بلاغة امام علي بن الحسين عليه السلام ، جعفر عباس حائري، دارالحديث، ۱۳۸۳ش، ص ۲۵۳٫
۲۷٫ شرح حديث جنود عقل و جهل، ص ۲۷۹٫
۲۸٫ ابصارالعين في انصار الحسين عليه السلام ، علامه سماوي، نشر حرث الثورة الاسلاميه، ۱۳۷۷، ص ۱۰۹٫
۲۹٫ شرح حديث جنود عقل و جهل، ج۱، ص ۱۱۳٫
۳۰٫ موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام ، ص ۴۶۹٫
۳۱٫ علم اخلاق اسلامي، سيد جلال الدين مجتبوي، نشر حكمت، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۳۷۹٫
۳۲٫ ينابيع المودة، قندوزي، نشر اسوه، ۱۴۱۶، ج۳، ص ۸۰٫
۳۳٫ موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام ، ص ۵۷۵٫
۳۴٫ معراج‌السعاده، ملااحمد نراقي، ص ۱۶۶٫
۳۵٫ لهوف، ص ۹۲٫
۳۶٫ همان.
۳۷٫ مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهاني، ص ۶۳۶٫
۳۸٫ لهوف، ص ۲۰۱٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

1 دیدگاه

  1. تو زمینه ای که فعالیت میکنید جزو
    بهترین سایت ها هستید.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *