۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » گفتار های حجت الاسلام ناصری
  • 11 ژانویه 2017 - 11:39
  • 643 بازدید
استاد اخلاق
استاد اخلاق

استاد اخلاق

بسم الله الرحمن الرحیم کد مطلب: ۹۵/۸۷/۱۰۳ از ابتدای خلقت، دو عَلَم بر پا شد. عَلَم حق‌تعالي، انبيا، اوليا و مردمِ جوياي توحيد در يك طرف قرار گرفت و دیگری عَلَم شیطان و تابعین او که حكمت حق‌تعالي اقتضا کرد در طرف ديگر قرار بگيرند؛ شيطان به معناي عام آن، که شامل نفس، شيطنت و […]

بسم الله الرحمن الرحیم

کد مطلب: ۹۵/۸۷/۱۰۳

از ابتدای خلقت، دو عَلَم بر پا شد. عَلَم حق‌تعالي، انبيا، اوليا و مردمِ جوياي توحيد در يك طرف قرار گرفت و دیگری عَلَم شیطان و تابعین او که حكمت حق‌تعالي اقتضا کرد در طرف ديگر قرار بگيرند؛ شيطان به معناي عام آن، که شامل نفس، شيطنت و شاخه‌هاي آتشين جهنمي است كه انسان‌ها را گمراه و دور مي‌كند.

طريق حقّ در يك نظام هندسي دقيق و صحيح ارائه شد و انبيا با تأيیدات الهي، روشن به اصول و فروع آن طریق حقّ شدند. سماوات و عالم غيب به گونه‌اي مهندسي شد كه نمونه‌ای از آن در وجود آدمي قرار گرفت و این وسعت وجود آدمي را مي‌رساند.[۱]

حركت توحيدي با توجه به بعضي آيات قرآني، بدون الگو ـ چه در حركت عام توحيدي و چه در حركت خاص توحيدي ـ ممكن نيست. بخشي از قرآن، درباره ارسال رسل و انزال كتب و احكام است که اين‌ بخش برای يك  حركت توحيدي عام برای مؤمنین است تا به مقصد برسند؛ اما برای حرکت توحیدی خاص، خداوند متعال در قرآن کریم، نمونه‌ای از رابطه متعلّم و عالم و به عبارتی شاگرد و استاد را ذکر می‌کند. متعلّم را كسي انتخاب مي‌كند که خود او بالاترين فرد موجود از جهت توحيدي است و الگوی دیگران است؛ یعنی شخصی به نام حضرت موسي عليه‌السلام و يك فرد گمنامي را كه با اسرار پنهان عالم ربط دارد، به عنوان استاد قرار می‌دهد.

خداوند با ذکر این جریان در قرآن، به چه چیزی می‌خواهد اشاره کند؟ در حقیقت، خدواند در قرآن مي‌خواهد به این اشاره کند که‌ وقتي آن بزرگوار بايد در طلب استاد، آن‌قدر سعي كند كه بفرمايد:

آتِنا غَداءَنا لَقَدْلَقينا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَبا؛[۲]

چاشت ما را بياور كه ما در اين سفر، رنج بسيار ديديم.

تكليف بقيه مشخص است كه آن‌ها نیز باید در طلب باشند. وقتي كه حضرت موسی عليه‌السلام با آن مقام ارتباطي، علمي و تقرّب به حق‌تعالي، در خودش احساس نیاز مي‌كند، اگر كسي احساس نیاز نكند، بيمار است.

حضرت موسی عليه‌السلام  با وصيّ خود، جناب يوشع حركت مي‌كنند تا به مجمع‌البحرين می‌رسند.[۳] يك علامتي هم براي اين كار مي‌گذارند كه يك ماهي پخته شده و نمك‌سود را بر مي‌دارند تا در مسیر میل کنند. اگر در مکانی اين ماهي زنده شد، این علامتي است كه حضرت خضر عليه‌السلام  در آنجا حضور دارند.

اين داستان، لطافت‌های زیادی دارد؛ یکی از لطائف این داستان، این است که وقتی بوي استاد به آن ماهي بي‌جان می‌خورد، ماهی زنده می‌شود. در این داستان، شرایط زیادی از عالم و متعلّم وجود دارد.

آن‌ها مقدار زيادي از مسیر را طی کردند. حضرت موسي عليه‌السلام  بر اثر خستگی خوابید. جناب يوشع متوجه شد كه ماهي به دریا پرید و رفت. يوشع خيلي باوفا و جوان‌مرد بود؛ از این رو خداوند متعال در قرآن از او به «فَتا»[۴] تعبیر می‌کند. یوشع می‌خواست حضرت موسي عليه‌السلام  را بيدار كند؛ اما با خود گفت ايشان خسته است، همين‌‌كه بيدار شد به ايشان می‎گویم ماهي زنده شد و رفت.

وقتي حضرت موسي بيدار شدند، نگران حضرت خضر بودند. مقداري از مسیر را که طی کردند، دوباره خستگي بر حضرت موسی غلبه كرد. ایشان به یوشع فرمودند:

آتِنا غَداءَنا لَقَدْلَقينا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَبا؛[۵]

چاشت ما را بياور كه ما در اين سفر، رنج بسيار ديديم.

اينجا بود که حضرت يوشع به یاد زنده‌شدن ماهی افتاد و جریان را برای حضرت موسی عليه‌السلام تعریف کرد. حضرت موسي فرمودند: چرا زودتر نگفتي؟! یوشع عرض كرد:

فَإِنِّي نَسيتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانيهُ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ إِلاَّ الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَباً؛[۶]

من ماهى را از ياد بردم و جز شيطان مرا به فراموش كردن آن وا نداشت، كه يادش نكردم و راه عجيب خود را پيش گرفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

قدم اول اتصال با الگو اين است كه انسان در يك مسيري قرار گيرد كه حدود تكليفش را بداند. اگر انسان در طريق صحیح قرار گرفت، آثارش از ذكر بيشتر است و آرامش آن، بيشتر از عمل عبادي است. مهمّ، اتصال صحيح است. اتصال صحيح، يعني طی کردن روش انبيا، اهل بيت عليهم‌السلام  و حواريون ایشان.

——————————————————————————————-

[۱]. همان طوری که در شعر منسوب به امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ آمده است: و تزعم انک جرم صغیر         و فیک انطوی العالم الاکبر (تفسیر الصافی، ج۱، ص ۹۲).

[۲]. سوره کهف، آیه ۶۲٫

[۳]. سوره کهف، آیه ۶۱٫

[۴]. سوره کهف، آیه ۶۲٫

[۵]. سوره کهف، آیه ۶۲٫

[۶]. سوره کهف، آیه ۶۳٫

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *