۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » گفتار های حجت الاسلام ناصری
  • 19 فوریه 2017 - 10:16
  • 351 بازدید
علوم و معارف قرآن
علوم و معارف قرآن

علوم و معارف قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم کد مطلب:۹۵/۸۷/۱۲۰ خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ‏ لِلْعَبيد؛[۱] اين [عقوبت‏] به سبب كردار پيشين شماست؛ [و گرنه‏] خداوند به بندگان خود ستم نمى‏ كند. تعبیر به ظلّام با صیغه مبالغه، از باب تعدّد مظلوم است، نه تعدّد ظلم؛ به این معنا […]

بسم الله الرحمن الرحیم

کد مطلب:۹۵/۸۷/۱۲۰

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ‏ لِلْعَبيد؛[۱]

اين [عقوبت‏] به سبب كردار پيشين شماست؛ [و گرنه‏] خداوند به بندگان خود ستم نمى‏ كند.

تعبیر به ظلّام با صیغه مبالغه، از باب تعدّد مظلوم است، نه تعدّد ظلم؛ به این معنا که خداي متعال به تک‌تک بندگان خود ظالم نیست.

آیات قرآن، نکات ادبی بسیار زیبایی دارد که در کتب علما به صورت پراکنده ذکر شده است. علاوه بر این نکات ادبی، قرآن کریم حاوی معارفی است که اگر انسان بتواند کلید آن معارف را به دست آورد، یک دفعه می‌بیند که راهی به سمت علومِ بی‌نهایت پیدا کرده است؛ همان طور که امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

هَجَمَ‏ بِهِمُ‏ الْعِلْمُ‏ عَلَى‏ حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِين‏؛‏[۲]

علم با بصیرت به آنان يورش آورده است و با روح يقين درآميخته‏ اند.

این عبارت بسیار عجیب است. گاهی مدت‌ها بر انسان می‌گذرد و بهره‌ای از این گونه علوم ندارد. اگر انسان در جایگاهی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند قرار گیرد، آن علوم بر او هجوم می‌آورد؛ علومی که غیر از علوم مادی است و جنس آن با سایر علوم، متفاوت است.

امام جواد علیه‌السلام بعد از شهادت پدر بزرگوارشان در مسجدالنبی به منبر رفتند و می‌خواستند بعضی از حقایق را برای مردم بازگو کنند؛ اما دست بر دهان شریف گذاشتند و فرمودند:

يَا مُحَمَّدُ اصْمُتْ‏ كَمَا صَمَتَ‏ آبَاؤُكَ مِنْ قَبْلُ؛[۳]

ای محمد سکوت کن؛ همان طور که پدران تو سکوت کردند.

اگر انسان بخواهد فقط نکات داستان حضرت عیسی علیه‌السلام را استخراج کند، مطالب فراوانی دارد. اگر هيچ زاويه ديگري غير از جريان عيسي بن مريم علیه‌السلام نبود، نمي‌شد به آخر آن رسيد.

قرآن آن قدر بزرگ است كه فقط یک ماجرای آن، یعنی جریان حضرت عیسی علیه‌السلام لطایف بسیاری دارد و جريان حضرت موسي علیه‌السلام نیز حاوی نکات و لطایف بسیاری است و همچنین قضایای بقیه انبیا علیهم‌السلام.

نمونه دیگر، نکته‌ای است که خداوند متعال در قرآن کریم اشاره کرده و معلوم نيست که ما هيچ وقت به نهایت آن برسيم، كيفيت تركيبي است كه بين افراد حاصل مي‌شود. اين‌كه خداوند متعال، هارون را كنار حضرت موسي علیه‌السلام قرار داده است، خيلي حساب و كتاب دارد. خود حضرت موسي علیه‌السلام اعلان آمادگي كرد كه: خدایا اين تاجِ نبوت را بر سر هارون بگذار؛ اما جواب آمد که تو باید در همین جايگاه باشی، ما هارون را به کمک تو مي‌فرستيم.[۴] ترکیب‌های دیگر نیز در قرآن کریم به همین منوال است.

اگر این ترکیب‌های افراد در قرآن برای کسی روشن شود، جایگاه‌های افراد را خوب تشخیص می‌دهد. اگر کسی در جایگاه موسویّت قرار گیرد و مشکلی در مقابل او باشد، دلخوش باشد که آن مشکل از بین می‌رود. جریان‌های قرآنی در همه زمان‌ها قابل انطباق است؛ البته تطبیق آن‌ها به نور الهی نیاز دارد.

نمونه دیگر، داستان حضرت یوسف علیه‌السلام است که در آن یک سیر کامل وجود دارد که از جهت هندسی، کامل است. این سیر از زمان کودکی حضرت یوسف علیه‌السلام شروع می‌شود و به سلطنت آن حضرت، ختم می‌گردد.

داستان‌های قرآنی مانند یک نخ تسبیح است و در ضمن همین داستان‌ها است که جامعیت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم مشخص می‌شود.

نمونه‌ای دیگر این است که خداوند متعال هر جا که لازم بوده، جایگاه رفیع رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را تذکر داده است؛ مثلا خداوند زمانی که می‌خواهد بفرماید از همه انبیا میثاق گرفتیم، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را بر دیگر انبیاء مقدم می‌کند و می‌فرماید:

وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ ميثاقَهُمْ‏ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‏ وَ عيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظا؛[۵]

به ياد آور زمانى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم؛ و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى فرزند مريم؛ و از همه اينها پيمان محكم گرفتيم.

اگر انسان به سرّ طریقه انس با قرآن برسد، آن وقت است که گویی در دریایی از علوم می‌افتد و می‌فهمد که عالم چقدر بزرگ است.

———————————————————————————————————————–

[۱]. آل عمران، آیه ۱۸۲٫

[۲]. نهج البلاغه، ص ۴۹۷٫

[۳]. بحار الأنوار، ج‏۵۰، ص۱۰۸٫

[۴]. سوره قصص، آیه۳۴ و ۳۵٫

[۵] . سوره احزاب، آیه ۷٫

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *