بسم الله الرحمن الرحیم کد مطلب:۹۶/۸۶/۱۲۸ روایت شده است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در خطبه آخرشان فرمودند: طُوبَى لِمَنْ طَابَ خُلُقُهُ وَ طَهُرَتْ سَجِيَّتُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ عَلَانِيَتُهُ وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ؛[۱] خوشا بر حال كسى كه خلقش طيب و طبعش طاهر […]
بسم الله الرحمن الرحیم
کد مطلب:۹۶/۸۶/۱۲۸
روایت شده است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در خطبه آخرشان فرمودند:
طُوبَى لِمَنْ طَابَ خُلُقُهُ وَ طَهُرَتْ سَجِيَّتُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ عَلَانِيَتُهُ وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ؛[۱]
خوشا بر حال كسى كه خلقش طيب و طبعش طاهر و باطنش شايسته و آشكارش نيكو باشد و زيادى مالش را بدهد و زيادى گفتارش را نگه دارد و در مورد خودش با مردم به انصاف رفتار کند.
این حدیث از احادیث زیبایی است که باید با آب طلا نوشته شود؛ یک دوره کامل است.
خداوند متعال در قرآن، عظمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را اینچنین بیان میکند:
وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيم؛[۲]
و تو (اى پيامبر) بر اخلاق عظيم و برجستهاى هستی.
برداشت اوليه بعضی این است که آن حضرت صلیاللهعلیهوآلهوسلم خيلى خوشاخلاق بودند؛ ولى «خُلُق عظيم» فقط خوشاخلاقى نیست. هيچ صفتى مثل کلمه «عظيم» مطلب را واضح نمیکند. شايد بعضى تصور كنند كه چرا بیان دیگری ذکر نشده است؟ خداوند مىخواهد بزرگى و عظمت پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را مدح کند. خداوند نمیخواهد بگوید که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم تبسّم میکردند. تبسّم يك زاويهاش است. قضيه، بزرگتر از اين است؛ چون این خُلق و خو، يك ظرف بزرگى مىخواهد.
اینجاست که «طَابَ خُلُقُهُ وَ طَهُرَتْ سَجِيَّتُهُ»، بهتر روشن میشود. اگر كسى سی سال زحمت بكشد، ولی سجاياي خود را پاك نكند، گفتن اذكار برای او اثر معكوس دارد. گرچه به واسطه ذكر، بیست سال روى آن سجایا سرپوش گذاشته باشد، بعد از مدّتی ناگهان آن سجایا بیرون مىريزد؛ مثلا اگر در مدتی از عمر خود، سر و كارى با اجتماع نداشت، بعد که وارد اجتماع میشود، در صورتی که سجایای خود را پاک نکرده باشد، دست و پاي خود را گم مىكند و عجيب گرفتار مىشود. مسائل نساء هم همينطور است که اگر شهوت را گذرانده باشد، راحت است؛ و گرنه براى خودش و اجتماع، اسباب زحمت مىشود.
«طَهُرَتْ سَجِيَّتُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ»؛ سريره غير از سجيه است.[۳] ديده شده است که بعضی افراد، حالت شكستگى ظاهری دارند، ولى درونشان جنگ است. در خيابان راه مىروند، اما در درون، آشوب هستند. اين قضیه، عجيب است. آميختهاى از مسائل عصبى و روانى است؛ به همین سبب است که میگویند انسان باید به مسائل خودشناسی آشنا باشد، تا نگذارد بُعد درگیریهای تخیّلی و نفسانی بر او مسلّط شود. باب ضعف اعصاب آنقدر وسعت دارد كه مثلاً بعضی افراد، برخورد ظالمانهای با اطرافیان و مردم دارند، ولى بيمارى عصبی و روانی، او را نزد خودش به عنوان يك فرد مظلوم، تعریف كرده است و حس مىكند همه اطرافيان به او ظلم مىكنند. انسان نبايد اين بيمارى را داشته باشد، تا بتواند ارتباط صحيح با اطرافیان برقرار كند. اتّصاف به اعتدال در انسانيّت راه بسیار وسيعی دارد. خيلى دانايی لازم دارد و خيلى كار مىخواهد تا انسان يك فرد معتدل شود. علاوه بر ابعاد و زواياى مشكلات جسمى، عصبى و روانى انسان، بخش صفات، حالات و ارتباطات هم به آن افزوده میشود.
توجّه به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در اين قضايا، انسان را بسیار آگاه مىكند. سبكى كه حضرت داشتند، براى حركت به سمت خدا، از همه ابعاد، بهترين است. ببینید خداى متعال چگونه مسئول پرورش، رشد، ادب و تربيت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم است.[۴]
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم با اینکه چند همسر داشتند، آخر شب هیچ غذایی یا هزینهای برایشان اضافه نيامده بود. اینطور نبود که آن بزرگواران، بيهوده خرج كنند؛ حتی براى ساخت خانه، خشتى را روى خشتى نگذاشتند. اينها همه معجزه است. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم همسران متعدّدی داشتند؛ ولی نماز شبي كه مىخواندند به این سبک بود که چهار ركعت مىخواندند و استراحت مىكردند، بعد دوباره چهار رکعت میخواندند و استراحت میکردند و بعد سه رکعت دیگر را میخواندند.[۵]
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم شبها بسیار عبادت میکرد. عايشه كه مىديد پيامبر خدا اينهمه از شب را به عبادت مىايستند ـ كه يك وقت آنقدر به عبادت ايستاده بودند كه پاهاي مبارکشان ورم كرده بود ـ روزى گفت: چرا اينقدر عبادت مىكنى؟ تو كه خدا دربارهات گفته است: «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ»، خدا كه به تو تأمين داده است. آن حضرت فرمودند: أ فَلا اكونُ عَبْداً شَكوراً؟ آيا من بنده سپاسگزار نباشم؟[۶]
اينها معجزه است؛ چون انسان برای تشخیص اُفت خود، دماسنج ندارد که ببيند چه مقدار اُفت کرده است، تا آن را جبران کند. ممکن است بخشی از آن را هم متوجه شود؛ ولی هر چه پیش میرود، حسهایی در انسان بیدار میشود. گِل حقيقى براى ساختار روحى افراد را از جاهاى متفاوتى برداشتهاند.
انسان بايد این را بداند كه در دعا چه بخواهد. ما غالبا در تشخيص، دچار خطا مىشويم و خير را تشخیص نمیدهیم. به خیال خودمان اموری را به عنوان خیر قرار دادهایم كه حقيقت، غير از آن خیالها است.
اگر ما یک خواسته داشته باشيم و در آن خواسته، اصرار کنیم، خیلی ارزشمند است؛ مانند اصلاح سجيّه و سريره. اما این بیچارگی است که گاهی در امکنه زیارتی ائمه علیهمالسلام حوائجی را درخواست میکنیم که بعد از گذر مدتی از عمر، آنها خودبهخود برآورده میشوند. پس انسان وقتی میخواهد دعا کند، دعايى كند كه خير دنيا و آخرت از آن دربيايد.
————————————————————————————————————
[۱]. اصول كافي، ج۲، ص ۱۴۴٫
[۲]. سوره قلم، آیه ۴٫
[۳]. سجیه به معنای طبیعت است و سریره به معنای دل. (الافصاح فی فقه اللغة، ج۱، ص ۱۲۷)
[۴]. در روایتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: أَدَّبَنِي رَبِّي بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ (إرشاد القلوب، ج۱، ص۱۶۰) .
[۵]. بحارالانوار، ج۳۱، ص ۸٫
[۶]. اصول الکافی، ج۲، ص ۹۵٫
تلفن تماس : 5-02537840700
info@bonyadhad.ir
آدرس: قم ، خیابان صفائیه ، کوچه 23 ، پلاک 8
سلام علیکم. با تشکر از مطالب ارزنده استاد بزرگوار. لطفا بفرمایید استاد عزیز در مورد اصلاح شاکله و مساله معرفت نفس و مبانی آن و مراتب معرفت نفس و موضوعاتی که می تواند به عنوان تامل و تفکر انفسی مورد استفاده قرار گیرد هم مطالب بیشتری بفرمایند. برقرار باشید