بسمه تعالی کد مطلب:۹۶/۸۷/۱۸۰ لزوم شکر نعمت های الهی شخصی میگفت: مدتی است هر چه به نظرم ميرسد برایم اتفاق میافتد؛ مثلا با خود میگویم چند وقت است مريض نشدهام، بلافاصله مريض ميشوم. يك بار به ذهنم آمد كه مدتی است تصادف نكردهام؛ ناگهان با ماشين تصادف کردم. اين قضيه همواره تكرار ميشد و مدتها […]
بسمه تعالی
کد مطلب:۹۶/۸۷/۱۸۰
شخصی میگفت: مدتی است هر چه به نظرم ميرسد برایم اتفاق میافتد؛ مثلا با خود میگویم چند وقت است مريض نشدهام، بلافاصله مريض ميشوم. يك بار به ذهنم آمد كه مدتی است تصادف نكردهام؛ ناگهان با ماشين تصادف کردم. اين قضيه همواره تكرار ميشد و مدتها بين اين حالاتم و اتفاقاتي كه ميافتاد، گره خورده بود تا اینکه يك روز به بيابان رفتم و شروع کردم به گريه و مناجات با خداوند متعال که خدايا اين چه حالي است که من دارم؟! نميتوانم جلوي این حال را بگيرم، وقتي چیزی به نظرم ميرسد، بلافاصله اتفاق ميافتد.
به نظرم آمد این حالت به خاطر اين است كه شكر خدا را نميكني. از آن زمان به بعد، ذكرم را فقط شكر الهي قرار دادم. ميگفت: خدا را ميديدم كه جاي من كاسبي ميكند، جاي من همه كارها را ميكند و دنيا خيلي به من اقبال كرد.
واقعاً خوبهاي ما هم فكر ميكنند كه بايد هميشه از خدا طلبكار باشند و اصلاً به فكر صفات حقتعالی در ارتباط با بنیآدم نميافتند. لحظه به لحظه فيض از فيّاض صادر ميشود و عنايت هست. اين فيض به تک تک اشخاص تعلّق ميگيرد. هر زماني به هر دليلي اين فيض منقطع شود، انسان خسران زیادی كرده است. در ابعاد مختلف – چه خلاقيّت حقتعالي، چه نعم الهي و جَلَوات الهي – وقتي رشد معنوي به آن اضافه شد، عبد جايگاهی مخصوص پيدا ميكند و مشمولِ «أنعمنا عليه» ميشود، نعمتهاي خاص شامل حالش ميشود که اينها بسیار شكر لازم دارد؛ اما بعضی هستند كه همه اينها را ناديده ميگيرد و به دلیل مسائلی كه بيشتر به دنياطلبي هم برميگردد، همه چیز را زير سؤال میبرند و میگویند: به من ظلم شده است. خداوند هم [این حالت طلبکاری را] دوست ندارد؛ لذا درها بسته ميشود. انسان باید از اين باب وارد شود كه در حدّ توان، شکر نعمتهاي الهی را به جا بیاورد:
لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُم؛[۱]
اگر شاكر باشيد، افزونى به شما عطا خواهيم كرد.
این آیه صراحتا نشان ميدهد كه متذكر بودن به نِعَم، محبوب حقتعالي است و خداوند متعال بيشترين و نقدترين اثر را بر آن مترتب كرده است.
اگر یک ذرّه قهاريّت حقتعالي – نستجير بالله – بر انسان جلوه كند، قابل تحمل نیست. ما با غفلتهايمان خو كردهايم. جباريّت، قهاريّت، لطيفترينش عزّت حقتعالي، تجلّي اینها به حسب استعدادهاي بشري داراي مراتب است. يكي از دلائلي كه حقتعالي انسان كامل را ميآفريند این است که خداوند تجلّیات مختلف دارد:
كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْن؛[۲]
او هر روز در كارى است.
خداوند تجليّات مختلف دارد و اولين گيرنده این تجلیات، انسان كامل است و [این تجلیات است که] اميرالمؤمنين عليهالسلام را در نخلستان به حالت غشوه مياندازد.[۳] تجليات مختلف حقتعالي هست، [اما] گيرندهاي ندارد؛ لذا خداوند فرد اكمل و كامل را خلق كرد براي اينكه كسي باشد كه حس كند و درك كند. افراد بشر بالأخره ضعيف هستند و در درك حاقّ اين مطالب ضعيفترند، نفوس قوي و كامل ميخواهد؛ لذا آنها [اهل بیت علیهمالسلام] ميگرفتند.
—————————————————————————
[۱]. سوره ابراهیم، آیه ۷٫
[۲]. سوره الرحمن، آیه ۲۹٫
[۳]. ارشاد القلوب دیلمی، ج۱، ص ۱۰۵٫