۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » گفتار های حجت الاسلام ناصری
  • 25 ژانویه 2018 - 9:35
  • 533 بازدید
مکتب اخلاقی نجف
مکتب اخلاقی نجف

مکتب اخلاقی نجف

بسمه تعالی کد مطلب: ۲۱۵/ ۸۷/ ۹۶ يک وقتي بنا بود که اسامي چهل وليّ را براي آیت الله کشميري رضوان‌الله‌تعالي‌عليه پيدا کنيم؛ خيلي‌ها را نوشتيم و تا مدت‌ها دنبال بوديم تا اين‌ چهل نفر تکميل شود. یکی از آن چهل نفر ملا حسينقلي همداني رحمة‌الله‌علیه بود. نظر آیت الله کشمیری قدس‌سره اين بود که اين […]

بسمه تعالی

کد مطلب: ۲۱۵/ ۸۷/ ۹۶

يک وقتي بنا بود که اسامي چهل وليّ را براي آیت الله کشميري رضوان‌الله‌تعالي‌عليه پيدا کنيم؛ خيلي‌ها را نوشتيم و تا مدت‌ها دنبال بوديم تا اين‌ چهل نفر تکميل شود. یکی از آن چهل نفر ملا حسينقلي همداني رحمة‌الله‌علیه بود. نظر آیت الله کشمیری قدس‌سره اين بود که اين بزرگوار از ولايت، بسیار بهره برده بود. این مطلب، از جلسات و سيطره‌ ايشان و از شاگردان ايشان پيداست. حيف که از زمان مرحوم ميرزاي بزرگ، تا زمان مرحوم آیت الله قاضي رضوان‌الله‌عليهما در پرده‌اي از ابهام کشيده شده وگرنه، خيلي از اوليا بوده‌اند، فضاي نجف هم بسیار آماده بوده؛ سلوک، درس، آرامش و فقر، یک رياضت قهري و يک امنيت فکري [برای طلاب فراهم بوده] است. عثمانی‌ها که حکام آن زمان بودند کاری با آقایان نداشتند. در اين فصل تاريخي، عالماني به يادگار ماندند که ديگر معلوم نيست براي حوزه‌ها اين‌گونه پيش بيايد؛ چون ممکن است ظاهراً‌ طلب در نفوس باشد؛ اما توفيقات الهي خيلي بيش از اين مي‌خواهد؛ يکي رزق است، يکي رياضات قهري است، يکي تشخيص صحيح مباني است که الآن خلط شده است و خيلي از افراد راه را نمي‌شناسند. راه بايد شفاف باشد تا طرف بتواند برود. بسیاری از افراد خلط کرده‌اند و جهل مرکب شده و قضايا شفاف و روشن نيست.

آن زمان، امکانات فراهم بود، اوليا فراوان و اهل زحمت بودند، شيّاد هم بود؛ انحراف علي‌محمد باب در همين فاصله‌ها[زمانها] است ولي او کسي است که بالأخره زحمت کشيده و دروس آقایان را رفته است.

این‌گونه نقل مي‌کنند که مرحوم آخوند کاشي که در مدرسه‌ صدر اصفهان درس مي‌گفتند، يک روز ديدند طلبه‌ جوان سيدي که همان علی‌محمد باب بوده، به درس آمده است. ایشان ناراحت می‌شوند و به دنبال او می‌دوند، و او هم فرار می‌کند. روزی مرحوم آخوند کاشی گفتند: فردا هر کسي کتاب ندارد، درس نيايد، او هم فقير بود، حتي کتاب هم نداشت. بعد از چند روز ديدند دوباره آمده و دزدکي به کتاب شخص کنار خود نگاه مي‌کند، دوباره همان قضيه شد و شاگردان خيلي ناراحت شدند که جناب آخوند! شما يک عارف هستيد، و اين يک طلبه‌ فقير سيد است، به جرم اين که کتاب ندارد، با او برخورد می‌کنید؟! آخر اين حرف‌ها چيست شما مي‌زنيد؟!

حوزه‌ نجف مخصوصا، بسیار پربار، کار مي‌کرد و ميوه مي‌داد. از نظر علمی، شاگردان مرحوم شيخ انصاري، شاگردان مرحوم آخوند خراساني، شاگردان مرحوم نائيني بودند. از حيث معنوي هم شاگردان آقا سيدعلي شوشتري، سيد مرتضي کشميري و ملاحسين‌قلي همداني بودند‌. آن‌ها از عنوان و شهرت، پرهيز مي‌کردند. مرحوم آیت الله سيداحمد کربلایی تهراني که به او مي‌گفتند سيد احمد واحد العين، از سادات خيلي بزرگوار، شاگرد ميرزاي دوم حاج شيخ محمدتقي بود. ایشان به این دلیل که مرجعيت به سمت او مي‌رفت، گريه مي‌کرد. ایشان براي ميرزا که استادش بود، پيغام داده بود که اگر مردم را به من ارجاع دهید، قيامت جلويتان را مي‌گيرم و شکايت شما را به مادرم حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مي‌کنم.

شخصیت مرحوم ملاحسين‌قلي همداني

 آن وقت اوليا در علما زياد بود، متصرِّف در آن‌ها زياد بود. شخصيت به گونه‌ای، سيطره‌ بر نفوسِ صغير و کبير داشته که در ايشان زياد مشهود بوده است. شاگردان ایشان يا مجذوبند، يا عارفند، يا مرتاضند؛ همه به حد نهايت کار خودشان و تعريف خودشان رسيده‌اند. البته چيزهايي هم که از خود ايشان نقل مي‌شود چيزهايي است که خيلي کم در دیگران پیدا می شود.

روزی مرحوم ملاحسين‌قلي با شاگردانشان به کربلا مي‌رفتند، افرادی کنار نهری نشسته بودند و و مشغول لهو و رقص بودند. يکي از شاگردان مي‌گويد: آقا بروم بگويم که آرام باشند؟ ایشان مي‌گويد: نه خودم مي‌روم. ايشان مي‌رود و به آن‌ها مي‌گويد: بگذاريد من يک شعر بخوانم؛ و يک شعر در وعظ و تنبّه می‌خواند. همه‌ آن‌ها به سجده مي‌افتند و گريه می‌کنند. اين تصرّف، تصرّف عادي نيست. چنین تصرفی وليّ مي‌خواهد.

مشابه این تصرّفات از ایشان زياد بوده است؛ چه از نوع فردي و چه از نوع اجتماعي. اين بزرگوار در فصل‌هاي مختلف عمر، خيلي نصيب داشته است.

ایشان کسي بوده که بعد از مرحوم شيخ انصاري قدس‌سره درس را در جايگاه خود مرحوم شيخ ادامه مي‌دهد. اين استعداد ایشان را مي‌رساند.

آیت الله کشميري رحمةالله‌علیه مي‌فرمودند: ايشان در زمان طلبگي در مدرسه‌ علميه‌ سامرا بود. وبا يا بيماري مشابه وبا آمد. ميرزاي بزرگ هم بیمار شد. طبيبی از بغداد آوردند که اول سراغ ميرزا رفت. ميرزا فرمود: به آن حجره‌ روبرو برويد، در آن يک طلبه‌اي هست، اول او را درمان کنيد که ساعتي از عمر او معادل همه‌ عمر من است. به آن حجره رفتند و ديدند که در آن حجره مرحوم ملا حسين‌قلي همدانی است.

ارزش سير و سلوک نجف به پاي پياده کربلا رفتن‌ها، قرآن خواندن‌ها، وادي السلام رفتن‌ها و سير عالمان ديني و استناد به سيد بن طاووس و سيد بحرالعلوم بوده است.

در مورد ميرزاي قمي نقل است که با حنك عمامه‌شان به کفش‌هاي سيد بحرالعلوم مي‌کشيدند و مي‌گفتند: «بأبي أنت و أمي» بگو با چه عملي به اين جا رسيدي که توانستي سينه خودت را به سينه امام زمان عليه‌السلام بچسبانی؟ ميرزا هم خودش اهل کرامات بوده، در اصول و فقه هم عالم سرآمد بوده است.

اين راه به گونه‌ای بايد به حسين بن روح نوبختي، به علي بن محمد سمري، به علي بن بابويه قمي و به مرحوم کليني برسد. اين راه ارزش دارد؛ و الا مطالب ديگر هم جسته و گريخته بوده است؛ ولي آن مطالب زاويه‌اي از زوايا بوده [و جامع نبوده] است که تأمين کننده هم نيست.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *