بسمه تعالی کد مطلب:۲۲۲/ ۸۶/ ۹۶ نحوه درخواستها و سؤالهای انبيا از خداوند متعال گوناگون است. شناخت آن، نحوه درخواست نبیّ از خداوند، زمانِ درخواست و نحوه جواب خداوند، همه اينها واقعا اعجاز قرآني است. حضرت ابراهيم عليهالسلام با اينكه سلطان الموحّدين است، عرض مي كند: رَبِّ أَرِني كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى؛[۱] خدايا! به من نشان […]
بسمه تعالی
کد مطلب:۲۲۲/ ۸۶/ ۹۶
نحوه درخواستها و سؤالهای انبيا از خداوند متعال گوناگون است. شناخت آن، نحوه درخواست نبیّ از خداوند، زمانِ درخواست و نحوه جواب خداوند، همه اينها واقعا اعجاز قرآني است.
حضرت ابراهيم عليهالسلام با اينكه سلطان الموحّدين است، عرض مي كند:
رَبِّ أَرِني كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى؛[۱]
خدايا! به من نشان بده، چگونه مردگان را زنده مى كنى؟
حضرت ابراهیم علیهالسلام سؤال از فعل حقتعالي کرده است، خداوند هم بلافاصله مي فرمايد:
قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيم؛[۲]
فرمود: مگر ايمان نياورده اى؟! عرض كرد: چرا، ولى مى خواهم قلبم آرامش يابد. فرمود: پس چهار نوع از مرغان را انتخاب و آنها را قطعه قطعه كن [و درهم بياميز]؛ سپس بر هر كوهى قسمتى از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان؛ که به سرعت به سوى تو مى آيند. و بدان که خداوند، غالب و حكيم است.
بعضی انبیا با یک لحن منکسرانه و ملاحظه شده با خداوند متعال صحبت می کنند؛ مانند حضرت نوح علیهالسلام که میگوید:
رَبِّ إِنَّ ابْني مِنْ أَهْلي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمينَ؛[۳]
پروردگارا! پسرم از خاندانم است و وعده تو حق، و تو، از همه حكمكنندگان، برترى.
خداوند هم ناگهان با یک لحن تند مي فرمايد:
يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ؛[۴]
[خداى] گفت: اى نوح، او از خاندان تو- خاندان نبوّت- نيست، او [را] كردارى ناشايسته است پس چيزى را كه بدان دانش ندارى از من مخواه من تو را پند مى دهم كه مبادا از نابخردان باشى.
حضرت نوح علیهالسلام هم بلافاصله قضيه را جمع مي كند و میفرماید:
قالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لي بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لي وَ تَرْحَمْني أَكُنْ مِنَ الْخاسِرين
گفت: پروردگارا، من به تو پناه مىبرم از اينكه چيزى از تو بخواهم كه مرا بدان دانشى نيست. و اگر مرا نيامرزى و بر من نبخشايى از زيانكاران باشم.
خداوند درباره حضرت یونس علیهالسلام میفرماید:
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمين؛[۵]
و ذو النون را ياد كن؛ آن دم كه خشمناك برفت و گمان كرد بر او سخت نمى گيريم. سپس از ظلمات ندا داد كه پروردگارا! معبودى جز تو نيست، تسبيح تو گويم كه من از ستمگران بودم.
خداوند مي فرمايد:
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنين؛[۶]
پس اجابتش كرديم و از تنگنا نجاتش داديم و مؤمنان را نيز چنين نجات مىدهيم.
در این آیه حضرت یونس علیهالسلام برای نجات از زندان این گونه از خداوند متعال درخواست کرد و خداوند هم جوابش را داد.
نبيّ دیگری به نام ایّوب عرض مي كند:
إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمين؛[۷]
آن زمان كه پروردگارش را ندا داد كه به محنت دچارم و تو از هر رحيمى رحيم ترى.
خداوند نیز در جواب او میفرماید:
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَ ءَاتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ ذِكْرَى لِلْعَابِدِين[۸]
پس ما اجابتش كرديم و محنتى را كه داشت بر طرف ساخته، كسانش را باز داديم در حالى كه به اضافه كسانش كسان ديگرى نظير آنان، با آنها بودند (يعنى اگر مثلا دو تا از فرزندانش هلاك شدند آن دو را با دو فرزند ديگر به او داديم) و اين رحمتى از ناحيه ما و اندرزى براى همه پرستشگران است.
گاهي قرآن به سؤالهاي مختلف یک نبیّ پرداخته است؛ ولي بالاترين و گستردهترین آن سؤالات، سؤالی است كه حضرت موسی علیهالسلام از ذات حقتعالي ميپرسد:
رَبِّ أَرِني أَنْظُرْ إِلَيْكَ َقالَ لَنْ تَراني؛[۹]
پروردگارا خودت را به من بنما كه ترا بنگرم.
«أَنْظُرْ إِلَيْكَ» يعني چه؟ يعني خدايا اينها مي خواهند با حس باصره تو را درك كنند. آنقدر فضاي توحيد ناب در تنگناست، آنها دائما با بت پرستها سر و كار داشتند، يك كاري كه سامري فورا در آن موفق شد اين بود كه:
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى فَنَسِي؛[۱۰]
و براى آنها مجسمه گوساله اى را ساخت كه صداى گوساله داشت گفت: اين خداى شما و خداى موسى است، و ايمان را رها كرد.
سامری گوسالهای درست كرد كه صدا مي كرد و در انحراف مردم موفق شد، چرا؟ چون اين سؤال در ذهن مردم بود كه آيا ميشود ما خدا را با چشم سر ببينيم؟ لذا يك فوقالعادگيای كه در گوساله ديدند فوري كار سامري در آنها اثر کرد، در حالي كه سعي انبيا بر اين بود كه خدايي را معرفي كنند که از دسترسي قواي ذهني هم دور باشد، و انبيا اين كار سخت را انجام دادند.
خداوند در جواب حضرت موسی علیهالسلام فرمود:
لَنْ تَراني وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَراني؛[۱۱]
هرگز مرا نخواهى ديد؛ ولى به اين كوه بنگر اگر به جاى خويش برقرار ماند شايد مرا توانى ديد.
حضرت موسی علیهالسلام به همراه هفتاد نفر بیجان افتادند.[۱۲]
خلاصه مجموع خواستهاي انبيا، شيرين و متفاوت است و بسیار جاي دقّت دارد. در فصول مختلف عمر يك نبيّ، سؤالها مختلف بوده است، طبيعتا هم همينگونه است، چون بالأخره مسيري كه در ابتداي جواني و لو برای نبیّ هست با مسیری که در انتهاي پيري و بعد از آن همه مصائب و مشكلات هست، متفاوت است؛ لذا سؤالهای او نیز از خداوند متعال متفاوت میشود، حضرت ابراهیم علیهالسلام يك وقتي سؤال ميكند: «رَبِّ أَرِني كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى»[۱۳] اما یک وقتي هم ملك باد و باران برای کمک کردن به او ميآيند تا آتش را خاموش کنند؛ ولی در جواب میفرماید:
حَسْبِي مِنْ سُؤَالِي عِلْمُهُ بِحَالِي؛[۱۴]
علم و آگاهى او از حال من، كافى از سؤال است.
هنگامی که حضرت ابراهیم علیهالسلام را خواستند در آتش بیاندازند، در روایتی نقل شده است که فرمودند:
حَسْبِيَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل؛[۱۵]
خداوند مرا کفایت میکند و او بهترین وکیل است.
——————————————————————————-
[۱]. سوره بقره، آیه ۲۶۰٫
[۲]. سوره بقره، آیه ۲۶۰٫
[۳]. سوره هود، آیه ۴۵٫
[۴]. سوره هود، آیه ۴۶٫
[۵]. سوره انبیاء، آیه ۸۷٫
[۶]. سوره انبیاء، آیه ۸۸٫
[۷]. سوره انبیاء، آیه ۸۳٫
[۸]. سوره انبیاء، آیه ۸۴٫
[۹]. سوره اعراف، آیه ۱۴۳٫
[۱۰]. سوره طه، آیه ۸۸٫
[۱۱]. سوره اعراف، آیه ۱۴۳٫
[۱۲]. تفسیر مخزن العرفان، ج۱، ص ۳۳۲٫
[۱۳]. سوره بقره، آیه ۲۶۰٫
[۱۴]. بحار الأنوار، ج۶۸، ص۱۵۵.
[۱۵]. ر.ک: احتجاج طبرسی، ج۱، ص ۲۴٫