تجلی های معنوی

زاهلبيت اي سالك راه اله

بايد استمداد تا جوئيم راه

…

راه اگر بردی به سر حد یقین 

مي شوي ام الكتاب اي نازنين

…

خويش را در خويش پيدا مي كني

مي كشي خود را و احيا مي كني

…

مي روي در عالمي بي انتها

كه انتهايش را خدا كرده رها

…

در مقام كشف خود بيني جهان

مي شناسي سود ديگر از زيان

…

از تمثل هاي بي حد و حساب

مي روي بيرون تو از‌حجب و حجاب

 …

خوب آن جا وسعت ممكن نگر

تارسي كنه قضايا را مگر

…

ز اوليا هم اوحدي خواهد گذشت

گر خدا خواهد نويسم سرگذشت

…

صورت ارواح پاك اوليا

هر زمان رنگي نمايد خويش را

…

هم نبوت جلوه هايش ممتد است

هم ولايت شاخه هايش بي حد است

…

هر چه سالك در ره آيد پيشتر

صورت كل را شود نزديك تر

…

مظهر اسماء رب العالمين

مصطفي هست و امير المومين

…

جلوه ها ي حق تعالي از ازل

شد نصيب پادشاهان علل

…

از محمد شد تنزل وز علي

پله پله هر كسي را حاصلي

…

در سلوك از جلوه هاي سرمدي

گاه محمودي بود گاه احمدي

…

جلوه محمودي آن پادشاه

گر ممثل شد برايت گاه گاه

…

يعني‌ات بسيار سعي و اهتمام

تا رسي شايد مگر  برآن مقام

…

سبقت حسناي رب العالمين

جلوه‌هاي مصطفائي را ببين

…

در صراط مستقيم خوبها

وه چه مي بيني تو از محبوب‌ها

…

جلوه احمد بود رزقي فزون

بهتر از بهتر شود اي ذي فنون

…

فهم و علم بيشتر بايد ترا

مي‌روي با لطف حق زين حد فرا

..

گر ابوالقاسم ترا گردد پديد

بر نهايت قله‌ات خواهي رسيد

…

از تمثل‌هاي علوي علي

هر كجايش صورتي شد منجلي

…

جلوه هاي مرتضائي را عيان

بي عدد بينند در ره سالكان

…

ليك بايد اعتقاد تو تمام

در ولايت هضم باشد والسلام

…

شاه ما يعني امير المومنين

با هزاران جلوه آيد در زمين

..

جلوه اهل محبت ديگر است

جلوه فرزند و عشق مادر است

…