کد مطلب : ۲۰/ ۸۵/ ۹۵ مقدمه شاید از سالیانی پیش، فاصله افراد با بعضی از علوم زیاد شد و در نتیجه بعضي از علوم، جنبي شد؛ در حالي كه قرار نبود جنبي شود. بعضي علوم، برزخ بين علوم رسمي و علوم حقيقيِ معرفتي هستند. شناخت مَلَك را اگر ما ندانيم و آگاهی پیدا نکنیم، […]
مقدمه
شاید از سالیانی پیش، فاصله افراد با بعضی از علوم زیاد شد و در نتیجه بعضي از علوم، جنبي شد؛ در حالي كه قرار نبود جنبي شود. بعضي علوم، برزخ بين علوم رسمي و علوم حقيقيِ معرفتي هستند. شناخت مَلَك را اگر ما ندانيم و آگاهی پیدا نکنیم، خيلي مطالب را نميدانيم. یکی از علوم حقیقی، تجسّم عمل صالح است که خودش يك علم كامل و وسيع است؛ اینكه چه عملي تبديل به چه چیزی ميشود؟ ماواری اين دنيا چه خبر است؟ ما كه ميخواهيم مردم را به قرآن و اهل بیت علیهم السلام سوق دهيم، حقایق امور چیست؟ شهود يعني چه؟ چه اتفاقي ميافتد كه غيبتكننده در حين غيبت، مشغول خوردن گوشت مرده برادر مؤمنش است؟ رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مكرّر این مطالب را تذكّر ميدادند. نقل شده است كه دو نفر از اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از سلمان بدگويي كردند. بعد از آن، خدمت رسول خدا آمدند. حضرت به آنها تندی کردند و فرمودند: «هنوز گوشت برادر مؤمنتان به دندانهای شما آويزان است».[۱]
رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام در موقعيتهاي مختلف، مردم را به اینگونه مطالب، سوق ميدادند تا مردم به آن حقيقت برسند. ما نهایتاً يك روايتي را كه براي خودمان يك مقدار از جهت اجتماعي يا بعضي قضاياي ديگر، شيرين درآمده است يا نهایتاً مطالعه كردهايم بيان ميكنيم؛ در حالي كه اين امور، مطالعهاي نيست.
علم نقطه
یکی از علوم از دسترفته، علم نقطه است. يك شب تا صبح، امير المؤمنين علیهالسلام براي ابن عباس درباره نقطه صحبت ميكردند. الآن اگر اين بحث مطرح شود، ميگويند نقطه چيست؟! در حالی كه واقعاً جا دارد که در اين علم، تأمّل و صحبت شود.
نقطه از حيث كتابت، جايگاهي دارد که به مجرّد اشاره قلم بر كاغذ -حتّي براي نوشتن الف- ابتدا نقطه ايجاد خواهد شد. الف، امتداد نقطه و نقاط است؛ ولي اين در مقام كتابت است.
در مقام لفظ هم روحِ نقطه سريان دارد؛ يعني نقطه را به مكتوبش ميشناسيم، وجود خارجیاش را در مكتوبش ميدانيم؛ در حالي كه همه هستي هم از نقطه شروع شده است و نقطه شروع همه هستي به نام خداوند متعال آغاز شده است؛ این نقطه، همان نقطه تحت باء است.
نقطه يك روحي دارد كه در حروف، قيد ميشود. خود نقطه را شما نميتوانيد بيابيد.
بالأخره يك شب تا صبح اميرالمؤمنين علیهالسلام درباره نقطه «بسم الله» صحبت ميكردند.
وقتي امام باقر ـ علیه السلام ـ ميفرمايند: اسم اعظم الهي ۷۳ حرف است،[۲] بعضي فكر ميكنند این حروف حتماً يك حروفي است كه مخارج ديگري در دهان دارد؛ در حالي كه شايد معنايش چيز ديگري باشد. هيچ یک از اين كتابها را ما نخواندهايم؛ از جمله كتاب خلقت را كه نقطه شروع آن جايي است كه ايجاد ممكنات است و آن نقطه، همان نقطه باء «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» است که در تمام حروف، سريان دارد؛ چه در كتابت و چه در غير كتابت. آن نقطه، وجود مقدس اميرالمؤمنين علیهالسلام است.
اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند: انا النقطة التي تحت الباء[۳] و همچنین فرمودند: انا النقطة و الخط.[۴]
خط به اين معناست كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
یا علی! كنتَ مع الانبياء سراً و معي جهراًّ [۵]
یا علی تو در سرّ و پنهان با پيامبران گذشته بودى و با من در ظاهر و آشكار هستی.
اميرالمؤمنين علیهالسلام هم نقطه هستند و هم خط. امتداد نقطه، خط را ايجاد ميكند. خط يعني امتداد نقطه؛ نقاطِ متصل به هم. به این دلیل که عالم، تجلّي اسماء خدا است، شروع آن بايد به اسم خدا باشد. جاي ديگري علامت مشخصهاي نيست که كسي بخواهد براي تقرّب، آن را دستاويز قرار دهد. خود اهل بیت علیهمالسلام ميفرمودند: نحن اسماء الله.[۶]
علم حروف
یکی دیگر از علوم از دسترفته، علم حروف است. در این علم، هر يك از حروف، يك درياست. اینها را ما بايد در قرآن بيابيم. كلمه به كلمه قرآن را كه ميخوانيم واقعاً بايد درک کرد كه زمان ما در كجاي قرآن قرار دارد؟ روايتی در حروف مقطعه وارد شده كه از آن حروف براي تحديد و اندازهگيري دولت بني اميه و بني عباس استفاده شده است.[۷] وقتي مشخصات يك حكومتي فقط در حروف مقطعه قرآن باشد، اگر بني اميه باشد، بني عباس هم هست. ايران و کشورهای دیگر هم هست؛ ولي ما به اين ارتباطها علم نداریم و نمیدانیم كه زمان ما در كجاي قرآن است؟
چه بسا هر فصلي، ظهور و تجلّي يكي از آيات قرآن است. اگر جنگ ميشود و هشت سال طول ميكشد، شما ميتوانيد هشت آيه پيدا كنيد كه قدم به قدم، قضيه را حكايت كرده است؛ ولي به این دلیل که این قضایا به دست نامحرم نرسد، این قضایا الآن یک جای قرآن است، بعد بر طبق قاعده به جای دیگر قرآن منتقل میشود؛ زیرا چهبسا یهودیها هم در اين علوم كار بكنند و اگر به این علوم پيببرند، حربهاي بر ضد مسلمانها ميشود. همه دولتها، همه صحنهها و همه اتفاقها در قرآن آمده است و حروف در اين قضيه، جايگاه خاص خود را دارند. خداي متعال از اینها استفاده كرده و طبق قاعده، چينش كرده است که اگر كسي بتواند درک كند، بسیار بهره میبرد.
———————————————————-
[۱] . در کتاب مجمع البیان در شأن نزول آیه ۱۲ سوره حجرات نقل کرده است: نزل في رجلين من أصحاب رسول الله اغتابا رفيقهما و هو سلمان بعثاه إلى رسول الله ليأتي لهما بطعام فبعثه إلى أسامة بن زيد و كان خازن رسول الله على رحله فقال ما عندي شيء فعاد إليهما فقالا بخل أسامة و قالا لسلمان لو بعثناه إلى بئر سميحة لغار ماؤها ثم انطلقا يتجسسان عند أسامة ما أمر لهما به رسول الله فقال لهما رسول الله ما لي أرى خضرة اللحم في أفواهكما قالا يا رسول الله ما تناولنا يومنا هذا لحما قال ظللتم تأكلون لحم سلمان و أسامة فنزلت الآية (مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۰۳).
[۲] . عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ـ علیه السلام ـ قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً … (اصول کافی، ج۱، ص ۲۳۰).
[۳] . مشارق انوار الیقین، ص ۳۱٫
[۴] . بحار الانوار، ج ۴۰، ص ۱۶۵٫
[۵] . زبدة التفاسیر، ج۷، ص ۲۶۹٫
[۶] . عن أبي عبد اللّه عليه السلام في قول اللّه عز و جل: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها قال: نحن و اللّه الاسماء الحسنى التي لا يقبل اللّه من العباد عملا الا بمعرفتنا.( التعليقة على أصول الكافي، ميرداماد، باب النوادر، ص۳۵۳).
[۷] . بحار الانوار، ج ۵۹، ص ۱۰۶